پاندمی کووید 19 باعث صدها میلیون ابتلا و مرگومیر در سراسر جهان شده و همچنین دولتها را به سمت افزایش ظرفیتهای بهداشتی و اقتصادی خود سوق داده است. اما تجربه مدیریت بحران تغییرات اقلیمی میتواند درسهایی را برای مدیریت دیگر بحرانها نظیر پاندمی داشته باشد. همین امر بوده که گریم آئولد و همکارانش را به سمت نگارش مقاله «مدیریت پاندمیها بهعنوان مشکلات شدیداً نابکار: درسهایی از و برای کویید 19 و بحران اقلیمی» سوق داده است. آنها در این مقاله ازچارچوب نظری مشکلات نابکار یا Wicked Problems استفاده کردهاند. این مشکلات چهار ویژگی مشترک دارند: زمان رو به پایان است، هیچ مقام مرکزیای وجود ندارد، کسانی که باعث این مشکل میشوند نیز میخواهند آن را حل کنند، و سیاستها بهطور غیرمنطقی منافع آینده را کاهش میدهند. آئولد و همکارانش نتیجه میگیرند که اولاً، مانند بحران اقلیمی، سیاستگذاران در زمینه پاندمی باید اهداف سیاستی پایدار را ایجاد و حفظ کنند. دوم، بر خلاف بحران اقلیمی، پاسخهای مدیریتی باید همیشه تغییرات سریعی را در تنظیمات و پایشهای سیاستگذاری با توجه به دانش سریع و در حال تحول در مورد اپیدمیولوژی یک بیماری خاص امکانپذیر کند. سوم، مشابه بحران اقلیمی، اما با اثرات سریعتر از آب و هوا، تلاشهای گسترده جهانی، اگر به خوبی طراحی شوند، به طور چشمگیری هزینههای داخلی و منابع مورد نیاز را با مهار گسترش بیماری و/یا تقویت دانش مرتبط برای مدیریت مهار و ریشهکنی کاهش میدهند.