تحلیل خاستگاه سیاستهای عمومی منزلتی کانونی در مطالعات سیاستگذاری عمومی دارد و راه را بر شناخت اقدامات اقتدارهای عمومی هموار میسازد. چنین است که متخصصان برجسته سیاستگذاری عمومی در دو سوی آتلانتیک تحقیقات خود را بر این موضوع متمرکز ساخته و یاریهای ارزشمندی را برای پژوهشگران و تحلیلگران سیاستهای عمومی در جهان سبب شدهاند. مقاله حاضر به نگارندگان این امکان را میدهد تا دستگاههای فکری و مفهومی دو محقق از جهان انگلیسیزبان (شافریتز و بریک) و محققی از فرانسه (مولر) را به بحث گذارند و آشکار سازند چگونه مفاهیم دکترین و مرجعیت به نحوی که در نظام فکری این نظریهپردازان به کار رفته، ضمن مشابهتها و تمایزها، راه را بر ایضاح منطق سیاستهای عمومی با تاکید بر بنیادهای شناختی و ارزشی هموار میسازند. در دو دیدگاه بر این امر که مفاهیمشان در عرصه برونداد نظام سیاستگذاری عمومی در پوششهایی غیرشفاف عرضه میشوند، تأکید میشود. شافریتز و بریک تاکید دارند که دکترین با «شکل بیرونی یک اعلامیه حزبی، کتاب دینی و منشور سازمانی از رویههای عملیاتی استاندارد»، با «پردههایی از مذهب، سیاست و ایدئولوژی رمزآلود»، نمود مییابد. مولر کارکردی دو بعدی برای مرجعیت قائل است و تاکید دارد که مرجعیت «هم رمزگشایی میکند و هم رمزگذاری». بر این اساس سیاستهای برآمده از دکترین و مرجعیت دارای پوششهایی رمزآلودند که در تحلیل سیاستگذاریها باید بدان توجه کرد.