وحید میرشفیعی: مطالعات قدیمیتر تدوین سیاست توجه اندکی به ماهیت و تعریف مسائل عمومی میکرد، به جای آن مسائل دادهی مفروض تلقی میشدند و تحلیل از این نقطه شروع میشد. امروزه این قضیه به عنوان دانش مرسوم پذیرفته شده است که اگر مطالعات سیاستگذاری مشخصات و ابعاد مسائلی که طالب اقدام دولت هستند مورد توجه قرار ندهد جامع نخواد بود. این مهم است که بدانیم چرا برخی از مسائل مورد توجه دولت قرار میگیرند و از برخی دیگر چشمپوشی میشود و اینکه چرا یک مسئله به یک شیوهی به خصوص تعریف میشود. این کار به مشخص کردن اینکه قدرت در کجای نظام سیاسی قرار دارد کمک میکند. همچنین اینکه یک مسئله خارجی است یا داخلی، یک مورد جدید است و یا حاصل رشد یک سیاست موجود، در مقیاس مشخص و یا وسیع است، به مشخص کردن ماهیت سیاستگذاری مرتبط با آن کمک میکند. ارزیابی کردن یک سیاست همچنین نیازمند اطلاعات در مورد ماهیت و ابعاد مشکل مورد نظر به منظور ارزیابی کارآمدی سیاست میباشد.
برای هدف ما، یک مسئله سیاستی را میتوان به عنوان یک موقعیت یا وضعیتی که به ایجاد نیاز یا نارضایتی میان مردم می انجامد و برای تسکین یا اصلاح آن اقدام حکومتی تقاضا میشود تعریف کرد. همهی مسائل مسائل عمومی نیستند. چه مشخصات و کیفیتهایی یک مشکل را عمومی میکند؟ اکثر مردم در مورد اینکه تمام شدن سوخت ماشین جان اسمیت یک مشکل خصوصی است توافق خواهند کرد، هر چقدر هم که این موضوع برای اسمیت و مسافرانش آزار دهنده باشد در مقابل، کمبود مداوم و فراگیر سوخت در یک شهر یا منطقه محتملتر است که به عنوان یک مشکل عمومی درک شود. چه چیز این دو وضعیت را متمایز میکند؟ به طور اساسی مسائل عمومی آنهایی هستند که بر روی مقدار قابل توجهی از مردم اثر میگذارند و تاثیرات وسیعی دارند، همچنین این مسائل برای افرادی که به طور مستقیم درگیر آن نمیشوند نیز پیامدهایی دارد. همچنین حل شدن آنها توسط اقدامات انفرادی سخت و یا غیرممکن است. وضعیتهایی مانند هوای آلوده، غذای ناسالم، سقط جنین، ترافیک شهری، افزایش شمار زندانیان و گرمایش جهانی شرایطی هستند که ممکن است تبدیل به مسائل عمومی شوند اگر که آنها اضطراب، ناراحتی و نارضایتی کافی ایجاد کنند به گونهای که بسیاری از مردم از حکومت تقاضای حل آنها را نمایند.
به منظور مطالعه کامل مقاله فایل پیوست ر ا دانلود نمایید.