فاطمه حاج کریمی: در سالهای اخیر تمایلی به ترکیب مسائل اقتصادی و سیاسی با هم برای درک سیاست است. این تجدید حیات اقتصاد سیاسی هم سوالات و هم مدلهای جدیدی ایجاد کرده است. بینشهای حاصل از تئوری بازی، تئوری قرارداد و تئوری طراحی مکانیسم بر فهم ما از حوزه سیاسی تاثیر گذاشته است.
فهم اینکه چطور نهادها سیاست را تغییر میدهند به خودی خود یک نتیجه عقلانی مهم است. این قسمتی از کوله بار اقتصاددانان ایست که نیاز دارند روشی را که از طریق آن جهان کار میکند، بهبود بخشند. در اینجاPolicy شامل طراحی قوانین مناسب برای شکلگیری سیاست است.یک مواجهه بزرگ با اقتصاد عمومی درباره انتخاب سیاستهاست- سطح مالیاتبندی که آیا میتواند بیمه سلامت و چنین چیزهایی را موجب شود.
قوانین نهادی از دو نوع مختلف هستند:
- قوانین انتخاباتی:محدودیتهای کسی که میتواند رای بدهد، آیا نمایندگی متناسب به کار رفته و امثالهم
- قوانین تصمیمگیری:کاربرد حق وتو، که آیا آژانسهای معین، مستقل هستند.
به دلیل بحث تئوریک، ما نهادهایی را که در میان ایالات متحده تغییر میکنند در دو بردار به وسیلهی(I1st and I2st, with Ist) که نشاندهنده یک بردار کامل نهادی است تفکیک میکنیم.
بردار(I1st) شامل نهادهایی است که معمولا تصور میشود بر فرایند سیاست برای یک ساختار معینی از نمایندگی سیاسی اثر میگذارند.
نهادهای سیاستگذاری (I1st) محدودیتهایی بر آزادی حکمران و قانونگذار، شامل محدودیتهای مالیات و هزینه؛ الزامات اکثریت برای افزایش مالیات؛ مالکیت حکمران از حق وتو؛ قوانین مربوط به انتصاب قانونگذاران و قضات؛ قوانین حاکم که آیا یک ایالت اجازه دموکراسی مستقیم را میدهد، مثل ابتکارات شهروندان و قوانینی که حکمرانان با محدودیتهای دورهای مواجه میشوند.
بردار(I2st) شامل مجموعه نهادهایی است که روشی را تحت تأثیر قرار میدهند که از طریق آن انتخابات برقرار میشود.
اینها شامل نهادهای انتخاباتی(I2st) هستند. قوانینی که تحت تاثیر قرار میدهند کسانی را که میتوانند به سمت اجرا بروند و کسانی که میتوانند رای دهند شامل کسانی که هزینههای ثبت نام رای گیری را تحت تاثیر قرار میدهند مانند مالیات نظرسنجی و آزمونهای سوادآموزی، آنها کمکهای مالی برای انتخابات را در انتخابات ایالت تنظیم میکنند و اجرای انتخابات اولیه را اداره میکنند.
به منظور مطالعه کامل مقاله، فایل پیوست را دانلود نمایید.