فرهاد نوایی: در دهه های اخیر، یعنی در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم، جهان با شکل جدیدی از خانوارها روبرو شده است، یعنی خانوارهائی به سرپرستی زنان که تدریجا به پدیده ای مهم تبدیل شده اند. علل اهمیت یافتن این پدیده، افزایش قابل ملاحظه در شمار چنین خانواده هائی است که بویژه در کشورهای جهان سوم بسیار چشمگیرتر است. به طور کلی علل افزایش زنان سرپرست خانوار در مناطق جغرافیائی مختلف، متفاوت است اما در مجموع می توان این پدیده را در نتیجه ی تغییرات اقتصادی مانند مهاجرت مردان، مرگ مردان سرپرست خانوار در جنگ های داخلی و بین المللی و نیز ناشی از پدیده های اجتماعی و تغییرات در برخی الگوهای فرهنگی مانند طلاق و از هم پاشیدگی خانواده ها دانست.

تحقیقات مختلف در خصوص زنان سرپرست خانوار در دو کشور سوئد و دانمارک نشان می دهد که این دو به عنوان نمونه هائی از موفق ترین تجربیات در مواجهه با چنین چالشی به شمار می روند. این دو کشور وضعیت مناسبی را به لحاظ آماری در زمینه ی بهبود شرایط زندگی این دسته از زنان نشان می دهند. شاخص های اقتصادی و رفاهی زندگی این قشر از خانواده ها در آمارهای جهانی و نیز سازمان های منطقه ای مربوط در اتحادیه اروپا حاکی از وضعیت مطلوب آنان در مقایسه با سایر زنان مشابه در دیگر کشورهاست. گرچه تعداد نسبتا قابل توجهی از زنان سرپرست در این دو کشور وجود دارند اما در نتیجه سیاستگذاری های دقیق و موثر، این قشر از خانواده ها با مشکلات بسیار کمتری از جمله چالش های ناشی از تضادهای پیرامون کار-زندگی مواجه هستند. نکته جالب اینکه: هر دو این کشورها به لحاظ تعداد خانوارهای تک سرپرست و زن سرپرست دارای بیشترین تعداد در میان تمامی کشورهای اروپائی هستند.

دو کشور سوئد و دانمارک دارای نرخ فقر بسیار پائین زنان سرپرست خانوار شناخته می شود. مساله ای که عمدتا بدلیل سیاست های حمایتی در خصوص مراقبت از کودکان در خانواده هاست. این دو کشور نظام مراقبت سلامت بسیار جامع و فراگیر، مرخصی دارای حقوق والدین به شکل بسیار سخاوتمندانه، آموزش والدین، و دیگر سیاست های اجتماعی مراقبتی را به درستی به کار گرفته است.

به منظور مطالعه کامل مقاله، فایل پیوست را دانلود نمایید.