Login Register

ورود به حساب کاربری

نام کاربری
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد حساب کاربری

Fields marked with an asterisk (*) are required.
Name
نام کاربری
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
پست الکترونیکی *
تکرار پست الکترونیکی *

مروی بر مفهوم تغذیه پیشگیری (Preventive Nutrition) و تفاوت دو دیدگاه تقلیل گرایانه و کل نگر در این حوزه

مونا پورقادریتغذیه پیشگیری به عنوان بخشی از علم تغذیه، هدف پیشگیری از بیماری‍‍ها یا به تعویق انداختن شیوع آنها و یا کاهش شدت بیماری و مشکلات مرتبط با آنها را از طریق مدیریت تغذیه ای دنبال می کند. رویکرد تقلیل گرایانه تا کنون به عنوان رویکرد غالب در تحقیقات تغذیه بالینی مطرح بوده و منجر به شناخت برخی مکانیسم های اصلی در خصوص نقش ریزمغذی ها در بدن شده است.کاربرد این رویکرد در کشورهای غربی در حوزه پزشکی و داروسازی منجر به افزایش امید زندگی گردید، در حالیکه به رغم به کارگیری آن در رشته تغذیه در قریب به ۴۰ سال، شاهد رشد روزافزون اپیدمی چاقی و دیابت و سایر بیماری های غیرواگیر در سطح جهانی هستیم. این عاملی است که در نهایت منجر به کاهش سالهای زندگی همراه با سلامتی شده است. در واقع برخلاف فلسفه این رویکرد، یک رابطه علت-اثر خطی بین یک ترکیب غذایی و یک اثر فیزیولوژیک وجود ندارد، بلکه واقعیت وجود روابط غیرخطی چند عاملی است. این رویکرد در توضیح یک کل با استفاده از جزئیات به روش پایین به بالا (bottom-up)  محدودیت دارد در حالیکه می توان ادعا نمود برای بررسی موضوعات پیچیده از طریق رویکرد جامع نگر نگاهی از بالا به پایین (top-down) قبل از پرداختن به هرگونه سؤال ویژه برای توضیح کل ضروری است. هرچند باور بر این است که هر دو رویکرد به طور متقابل تقویت کننده یکدیگر هستند.

بحث

هدف اصلی تغذیه پیشگیری کمک به افراد برای داشتن زندگی طولانی و سالم است. به عبارتی مردن در شرایطی که از سلامتی خوب برخوردار هستند و یا حداقل در بهترین شرایط سلامتی ممکن بواسطه تغذیه صحیح قرار دارند. علم تغذیه در طول حیات خود با پیش گرفتن دیدگاه تقلیل گرایانه منجر به شناخت جامعی شده است از اینکه چگونه ریزمغذی ها و سایر ترکیبات غیر انرژی زا و فعال از نظر زیستی بر متابولیسم انسانی اثر می گذارد و اینکه مکانیزم تحت این اثرات چیست. این در حالی است که شیوع بیماری های غیر واگیر سالانه در حال افزایش است و ادامه این روند به ناچار نتیجه ای جز کاهش سالهای سالم زندگی(Healthy life years: HLYs) و افزایش سالهای زندگی با بیماری مزمن در پی نخواهد داشت. عوامل مهم دخیل در کاهش HLYs شامل عوامل محیطی (کیفیت رژیم غذایی، آب و آلودگی هوا)   و عوامل رفتاری (رژیم غذایی و شیوه زندگی بی تحرک و سیگار کشیدن) می باشد. بر پایه داده ها، مفهوم HLYs از طریق تغذیه پیشگیری و الگوهای غذایی و نه لزوماَ غذاهای عملکردی و یا مکمل های غذایی قابل افزایش است. علاوه بر آن چنین بهبودی در سالهای سالم زندگی با بهبود امنیت اجتماعی و بهره وری نیروی کار از طریق شیوه زندگی سالم به جای استفاده از دارو، آثار مثبتی بر بار اقتصادی کشورهای صنعتی خواهد داشت.

بطور کلی دیدگاه پوزیتیویستی یا تقلیل گرایانه تمایل به توضیح واقعه با تقسیم آن به قسمت های تشکیل دهنده دارد. این در حالی است که رویکرد کل گرایانه واقعه را به عنوان یک مجموعه تفکیک ناپذیر در نظر می گیرد، به نحوی که قسمت ها به تنهایی برای توضیح آن ناکافی هستند. بایستی اعتراف نمود وضعیت فعلی بهداشت و سلامت تغذیه ای نتیجه پیوستگی قوی با رویکرد تقلیل گرایانه در سالهای پیشین است.

با مروری بر طب قدیم می توان به وضوح درک نمود چگونه فلسفه تغذیه قسمتی از فلسفه سلامت محسوب می شده و نتیجه آن ارائه راهکارهای عملکردی به منظور استقرار عدالت پایدار بوده است. جمله معروف منتسب به بقراط، حکیم یونانی- اجازه دهید غذای شما داروی شما و داروی شما غذایتان باشد- به وضوح تقدم دید پیشگیری را بر درمان نشان می دهد.

به رغم دید کل نگر اولیه، پیشرفت های بزرگ در زمینه پزشکی و فیزیولوژی در فرهنگ های غربی، دیدگاه تقلیل گرایانه را تقویت نمود که درکشان از مسائل بر اساس کشف مکانیزم های اصلی در رابطه خطی اثر-علت استوار بود. فرهنگ علمی قرن ۱۸ و ۱۹ منتهی به اکتشافات انقلابی در زمینه تحقیقاتی گوناگون شد که خود زمینه انقلاب صنعتی قرن ۲۰ و اخیراَ انقلاب دیجیتال قرن ۲۱ را فراهم نموده است. در حوزه پزشکی و نیز تغذیه رویکرد تقلیل گرایانه جان میلیونها نفر را از طریق به ترتیب تولید دارو و کشف نقش ویتامین ها نجات داده است که این واقعیت روی مثبت رویکرد تقلیل گرایانه در تاریخ علم است و امروزه به محدودیت های خود نزدیک تر شده است. در این رویکرد نگرانی بیش از حد بر روی جزئیات مانع از دید گسترده تر و توجه به موضوعات مهمتر می شود. واقعیت امری پیچیده است و از روابط غیرخطی چند عللی منتج می شود و یک قسمت به تنهایی نمی تواند کل را توضیح دهد. خطر دیگر در این سناریو تربیت متخصصینی با درجه تخصص بالا است که قادر به برقراری ارتباط یا درک متقابل با متخصصین سایر حوزه ها نیستند. هم مواد غذایی که تشکیل دهنده رژیم غذایی هستند و هم انسانها سیستم های پیچیده ای هستند که قبل، حین و پس از مصرف غذا به طور پیوسته درگیر اثرات متقابل هستند. به بیانی دیگر روابط پیچیده بین سلامت و تغذیه را نمی توان بر اساس رابطه خطی اثر-علت بین یک ترکیب مشتق از غذا و یک اثر فیزیولوژیکی یا متابولیکی مدلسازی نمود. همانگونه که کل نگری منجر به جامع نگری در کشورهای شرق شد، تقلیل گرایی منجر به فرد گرایی در کشورهای غربی می شود.

تحقیقات در زمینه تغذیه انسانی و علم غذا اساساَ با رویکرد پایین به بالا هدایت شده است که به خصوص در زمینه توصیه های تغذیه ای نمود پیدا می کند. ولیکن امروزه محققان به دید جامع نگرتر در خصوص تغذیه باز می گردند که توجه به الگوهای غذایی به جای ترکیبات غذایی را می توان مثالی از آن در نظر گرفت. یافته دیگری که با تحقیقات اپیدمیولوژی با دیدگاه تقلیل گرایانه به دست می آید معرفی برخی غذاها، گروههای غذایی یا ریزمغذی ها به سبب جنبه های مضر و یا مفیدشان به صورت اغراق شده است. این در حالی است که هیچ ریزمغذی، غذا و گروههای غذایی به طور کامل بد یا آسیب رسان و یا خوب یا مفید نیستند. به عنوان مثال گوشت قرمز اگر به شکل متعادل مصرف شود خطری از نظر سلامتی ایجاد نخواهد کرد و همین طور اگر در مصرف فیبر زیاده روی شود، مشکلات گوارشی ایجاد خواهد کرد. همچنین افراط در دید تقلیل گرایانه منجر به نتایج ضد و نقیض می شود چرا که در خصوص اثر یک ترکیب در یک پدیده در مطالعات مختلف آثار سوء، مثبت و یا خنثی گزارش می شود که به واسطه تفاوت در غلظت یا دوز انتخابی و نیز میزان شبیه سازی محیط به شرایط واقعی است. غفلت از سایر عوامل مخدوش کننده، اثرات هم افزایی میان ترکیبات مختلف و نیز پلی مورفیسم جمعیت های تحت مطالعه و سایر عوامل مرتبط ناشناخته از جمله نقایص این رویکرد است. در شرایطی که این رویکرد برای تغذیه پیشگیری در سطوح متعددی دارای نارسایی نسبی است ولیکن از سویی منجر به بازاریابی پرسود غذاهای فراسودمند، مکمل های غذایی شده است در حالیکه پیامدهای بالقوه سلامتی آنها در دراز مدت بخوبی شناخته نشده است. به این ترتیب نگاه به غذا به عنوان عامل اصلاح و درمان بیماری های مزمن و یا عدم تعادل تغذیه ای به جای استفاده از رژیم غذایی برای پیشگیری از بیماری های مزمن، هرچند منجر به رشد اقتصادی صنعت کشت و مواد غذایی شده است ولی کیفیت زندگی عموم مردم که با این داروها پایدار شده است لزوماَ بهبود نیافته است بلکه شیوع اکثر بیماری های مزمن رو به افزایش بوده و در مناطقی نیز به اپیدمی مبدل شده است.  در واقع مسوولیت محققین در تغذیه پیشگیری تولید نتایجی نیست که فقط به سود صنایع غذا و کشاورزی باشد.

در دیدگاه جدید که به عنوان دید جامع نگر در تغذیه پیشگیری مطرح است، سیستم های به طور طبیعی به هم پیوسته (به طور مثال فیزیکی، بیولوژیکی، شیمیایی، اجتماعی، اقتصادی، ذهنی و زبانی) بایستی به عنوان یک کل نگریسته شوند و اینکه عملکرد هر یک از این حوزه ها به تنهایی و به طور کامل درک نمی شود. اثرات متقابل میان اجزای غذایی بحث دیگر مطرح شده در دید جامع نگر است. به عنوان مثال بیان می شود میزان های کمی از چندین فیتوکمیکال اثرات مفید بیشتری نسبت به میزانهای بیشتر تعداد کمتری فیتوکمیکال دارند.

موضوع مورد تأکید دیگر در دیدگاه کل نگر بر این اساس استوار است سلامت ما به تنهایی تأمین نمی شود بلکه به رفاه دیگران نیز ارتباط دارد. لذا تصویر جامع تغذیه انسانی به طور طبیعی شامل ارتقاء رفاه حیوانات، حفظ محیط زیست و کاهش هزینه برای دیگران (بی عدالتی تغذیه ای میان کشورها) خواهد بود. همچنین بر تنوع زیستی درون گونه ها تأکید دارد، چراکه تمرکز بر تنها یک ترکیب غذایی ویژه با رویکرد تقلیل گرایانه منجر به ازدیاد گونه های گیاهی و یا جانوری انتخاب شده برای یک ویژگی خاص می شود. در حالی که هر چه تنوع گیاهی و جانوری بیشتر حفظ گردد، شانس انسان برای برخورداری از یک رژیم غذایی متعادل بیشتر خواهد بود و نیز ما را از اثرات سودمند هم افزایی بین ترکیبات مختلف بهره مند می سازد. یک ترکیب غذایی منفرد نمی تواند از بیماری مزمن پیشگیری کند. غذاها به رغم داروها، سیستم های پیچیده ای هستند و انسان نیز یک ارگانیسم پیچیده است.

ما نیازمند سیاستهایی هستیم که افراد را به سالم بودن بجای بیمار شدن و سپس جستجوی درمان ترغیب کند. یکی از تفاوتها میان تقلیل گرایی و رویکرد جامع نگر این است که اولی نسبت خطر-سود مرتبط با درمان برای یک شرایط را جستجو می کند که به نوعی تأکید درمانی دارد، در حالی که مورد دوم در جهت حفظ رفاه تلاش کرده و بر پیشگیری تأکید دارد. از سویی رویکرد جامع نگر منتهی به کشف ارتباطات پنهان یا فرضیات تحقیقاتی جدید مرتبط با آن می شود.

نتیجه گیری

علم تغذیه بایستی برای سیاست های غذا و تغذیه به عنوان پایه در نظر گرفته شود. این سیاستها بایستی در جهت شناسایی، ایجاد، حفظ و حمایت از سیستم های غذایی معقول، پایدار و  عادلانه از نظر اجتماعی، ملی و جهانی طراحی شود. با توجه به این واقعیت که هیچکدام از دو رویکرد مورد بحث به تنهایی مفید نخواهد بود، به نظر می رسد دیدگاه تکمیلی متشکل از هر دو رویکرد را می توان به طور مؤثری جهت بررسی موضوعات تغذیه ای به کار برد که می تواند به صورت پاسخ دهی جامع نگر به سؤالات مطرح شده با دید بالا به پایین توسط تحلیل پایین به بالا با استفاده از رویکرد تقلیل گرایانه باشد.

:Reference

-Fardet A, Rock E. Toward a new philosophy of preventive nutrition: from a reductionist to a holistic paradigm to improve nutritional recommendations. Adv Nutr 2014; 5: 430-446

 

 

تماس با ما

جهت ارتباط با مدیریت، ارسال انتقادات و پیشنهادات و نیز ارسال مقالات و اخبار حوزه سیاست گذاری می توانید با نشانی الکترونیکی زیر تماس حاصل فرمایید .

info@ippra.com

ایپرا تلاش خواهد کرد، در کمترین زمان، به مکاتبات شما پاسخ داده و ترتیب اثر دهد.

درباره ما

 تارنمای «تجزیه و تحلیل سیاست گذاری عمومی» (ایپرا/Ippra) پایگاهی تخصصی است جهت استفاده اساتید، دانشجویان و علاقه مندان حوزه سیاست گذاری عمومی که با هدف توسعه و ترویج گرایشات سیاست گذاری در حوزه فرهنگ، سلامت، علم، صنعت و تجارت فعالیت می کند. در این نشانی اینترنتی می توانید خبرهای سیاست گذاری داخل و خارج از کشور را دنبال و نیز مقالاتی در زمینه بهترین نمونه های سیاست گذاری ایران و سایر نقاط جهان را، مطالعه کنید. ایپرا همچنین، برگزاری دوره های آموزشی و پژوهشی، کلاس ها و مجموعه های کارگاهی مرتبط با این حوزه را برای ادارات، سازمان ها و نهادهای دولتی و خصوصی تضمین می کند.