Login Register

ورود به حساب کاربری

نام کاربری
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد حساب کاربری

Fields marked with an asterisk (*) are required.
Name
نام کاربری
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
پست الکترونیکی *
تکرار پست الکترونیکی *

نیاز ایران به استراتژی های جدید در بازار انرژی

اينكه جايگاه ايران در بازار جهاني انرژي كجاست و چه سياست هايي در زمينه نفت و گاز به ايران به بهبود جايگاهش در بازار بين المللي انرژی كمك خواهد كرد، سوالاتي است كه با فريدون فشاركي، رييس موسسه مشاوره اي فكتزگلوبال انر‍ژي (Facts Global Energy) مطرح كرديم.

 

گفت و گو با دكتر فريدون فشاركي متخصص بازار جهانی انرژی:

وي با اشاره به اينكه  گام ضروري همان هدفي است كه بيژن زنگنه وزير نفت ايران، براي خود تعريف كرده كه همانا رساندن توليد نفت كشور به سطح قبل از تحريم يعني 4 ميليون بشكه در روز است، اضافه مي كند كه ايران بايد به ذخاير گازي خود توجه خاص كند، زيرا با توجه به ذخاير عظيم و غني گازي، ايران را در وهله اول  بايد كشوري گازخيز دانست.آقاي فشاركي پيش بيني مي كند كه با توجه به برنامه اي كه ايالات متحده براي توليد نفت دارد، بزودي اين كشور به بزرگترين توليد كننده نفت جهان تبديل مي شود و اين امر نه تنها بر ساختار بازار جهاني انرژي كه حتي بر سياست اين كشور در خاورميانه هم تاثير خواهد گذاشت. وي همچنين معتقد است كه ايران بايد از موقعيت جغرافيايي خود و دسترسي به آب هاي آزاد استفاده كند و علاوه بر صدور انرژي  به كشورهاي همسايه که بازاري مطمئن و نزديك است به نقش انتقال دهنده كالا(انرژي) از كشورهاي صادركننده مانند عراق كه راهي به آب هاي آزاد ندارد به مصرف كننده نيز توجه نمايد. فريدون فشاركي دكتراي اقتصاد از دانشگاه سوري  ( Surrey)انگلستان است، وي همچنين دوره اي را در دانشگاه هاروارد در زمينه مطالعات خاورميانه گذرانده است و در حال حاضر از متخصصان برجسته دنیا در زمینه انرژی است. گفت و گو ي محسن ايلچي، نرجس خاتون براهويي و مهدي خاكي فيروز را با دكتر فريدون فشاركي را در زير بخوانيد:

 

 -بااينكه ایران به روايتي، رتبه نخست مخازن گاز طبيعي دنيا را در اختيار دارد، اما تراز تجارت خارجی گاز كشورمان منفی است. با اين حال به تازگی توافقی با جمهوري آذربایجان صورت گرفته است كه بر اساس آن، ایران در نظر دارد واردات گاز از اين كشور را تا 6 برابر افزایش دهد. نظر شما در این باره چیست؟

این حرف بعيد است عملی بشود و امکان کمی دارد چنین اتفاقی رخ دهد. ما با ترکمنستان قرارداد واردات گاز با ظرفيتی مناسب داریم و اصلا احتیاجی به 6 برابر واردات از آذربايجان نداریم. اگر فازهای پارس جنوبی تا چند سال ديگر تکميل شود؛ می خواهند این گاز را چکار کنند؟! 

-           بر اساس اظهارات مسولان شركت ملي گاز ايران، چون ما در ذخیره سازی گاز ضعیف هستیم، می خواهند گاز را در مخازن آذربايجان ذخيره كنند تا در فصل زمستان وارد ايران کنند. این خبری است که به تازگی منتشر شده است. 

این موضوع جديد نيست و در گذشته هم صحبت شده بود، ولی با توجه به شرايط جديد ايران خيلی عملی نیست. ايران در حال حاضر برنامه های متعددی برای ذخیره سازی گاز دارد و برای ذخيره سازی گاز در ايران نيازي به عمليات پيچيده فني نيست. کمبود گاز ایران هم معمولا در فصل زمستان اتفاق می افتد که رفع این کمبود، با توجه به تکميل شدن فازهای جديد پارس جنوبی و قرارداد فعلی واردات گاز ازبا ترکمنستان ، کاملا عملی است. 

- با توجه به قیمت های خرید گاز از ترکمنستان، آیا ادامه این روند منطقی است؟

ایران سالیان سال است که با ترکمنستان یک قرارداد خوب و نسبتا"  ارزان دارد. ترکمنستان به 3 کشور ایران، روسیه و چین گاز صادر می کند و قیمت هر سه قراردادش  تقريبا" یکی است و عددی منطقی هم هست. گاز ترکمنستان ارزان نیست اما اگر با قیمت صادرات گاز به ترکیه مقایسه اش کنیم، گاز ارزانی است. اگر ما به تفاوتش را حساب کنیم خريد گاز از تركمنستان و صادرات به تركيه برای ما سود دارد. اما از نظر حجم مبادلات، اينطور نيست زیرا ایران مجبور است به عنوان وارد کننده خالص این گاز را بخرد. اما خود ایران منابع گازی بی نظيري دارد و زمانی که تحریم ها برداشته شوند، نه تنها نیازی به وارد کردن گاز ندارد بلکه می تواند صادر هم بکند و این برنامه در 3 تا 5 سال عملی است. هر چند بايد براي رسيدن به اين هدف بازار مصرف را هم كنترل كنيم. آینده پارس جنوبی در شرایط فعلی این است که تمام توليد آن، به مصرف داخلی کشور اختصاص يابد. يكي از مشکلات ایران این است که تقاضای زمستاني دو برابر تقاضای بقيه ماه های سال است. بهترین راه حل این است که مقداری صادرات گاز داشته باشد که بتواند در زمانی که تقاضای داخل کشور كم يا زياد مي شود با صادرات متعادلش کند. البته توجه داشته باشيم كه بهترين بازار براي صادرات گاز طبيعي ايران، كشورهاي همسايه هستند كه از قضا، برخي از آنها مثل عراق، عربستان و عمان صادر كننده نفت خام هستند. 

-با توجه به اینکه عطش مصرف گاز در بازار داخلی بالا است چطور می توانیم با عمان و عراق كه به منابع انرژي فسيلي مانند نفت خام ارزان دسترسي دارند، برای صادرات گاز قرارداد ببندیم؟ البته اين كشورها نيز گاهي از كشف مخازن بزرگ گازي در كشورشان خبر مي دهند كه معلوم نيست چقدر صحت داشته باشد. 

حرف هایی که کشورها به ويژه  در خاورميانه از حجم ذخایر انرژی خود می زنند، عموما"  سياسی  و برای ايجاد تغيير در بازار است و لزوما"  واقعیت ندارد. ایران منابع گازي بسيار بیشتری دارد. درباره صدور گاز به کشورهای همسایه، ایران یک قرارداد فروش گاز با عراق دارد. قیمتی که عراق برای خرید گاز منصوریه به ایران می دهد 11 تا  12 دلار در ازای هر ميليون بی تی یو است که رقم بالايي است. عراقی ها هم برای اینکه نشان دهند سرشان کلاه نرفته است، می گویند ما این گاز را بطور موقت می خریم و همزمان در جهت توسعه منابع گازی خود نيز تلاش مي كنيم. قرارداد ما با عراق 5 ساله است اما با توجه به اینکه عراقی ها نمی توانند هیچ کاری را سر وقت انجام دهند، احتمالا این قرارداد 10 سال طول خواهد کشید. قیمتی که عراقی ها به ایران می دهند خیلی خوب است اما این بازار مطمئنا موقت است تا زمانی است که عراق به وضعیت داخلی اش سروسامان بدهد که البته به زمان هم احتیاج دارد. 

سقف قرارداد فعلی با عراق تا 1.4 ميليارد فوت مکعب در روز است است که ممکن است با امضای قرارداد واردات جديد بصره به بيش از دو میلیارد فوت مکعب در روز هم برسد. در حال حاضر ایران گاز بیشتری که آماده براي صادرات باشد، ندارد اما  با سرمايه گذاري بيشتر مي توانيم ظرفيت صادراتي خود را افزايش دهيم. 

با توجه به تحولاتی که در حال حاضر در عراق اتفاق می افتد و توليد و صادرات نفت اين كشور را با مخاطراتي مواجه مي كند، آيا مي توان به افزايش سهم ايران در بازار جهاني نفت خام اميد داشت؟

به نظر من نه. این ماجراها فقط به نفع یک صادر كننده است و آن هم اقلیم کردستان است. زیرا قبلا هم دولت مركزي عراق بر صادرات اقليم مركزي عراق، صرفا نظارت کلی داشت و اقليم كردستان، فعاليت هاي مستقلي انجام مي داد. اما الان که گروه داعش خط لوله را گرفته اند خود آقای مالكي به کردها می گوید یک مقدار از نفت اقليم مركزي را از خط لوله مخفی صادر کنید و پولش را به ما بدهید. به این دلیل که گروه داعش خط لوله هاي جنوب را خوابانده اند. ترک ها هم كه از داعشی ها نفت نمی خرند. حال کردها نفت صادر می کنند به ترک ها و پولش را می گیرند و این موضوع به افزايش سهم اقليم كردستان در بازار جهاني نفت، بسیار کمک می کند. 

درست است که داعش عراق را به هم ریخته است اما اگر گروه داعش از حد خودش جلوتر برود غیر ممکن است دنیا به ادامه این وضع رضایت دهد. البته دور کردنشان از بغداد هم کار راحتی نیست. اما با وجود تمام این درگیری ها، تا به امروز صادرات جنوب عراق هیچ تاثیری از این جریانات نگرفته است. 

این موضوعات اهمیت استراتژیک ایران را بیشتر می کند از این حیث که رابطه ای بین ایران و آمریکا برقرار می کند که بسیار مهم است. هر دو طرف یک چیز را می خواهند وآن، این است که گروه داعش از بین برود. داعشی ها آنقدر گروه تندروی هستند که القاعده هم فاصله و برائت خودش را از آنها اعلام کرده است. 

-           با اين حال برخی بر این عقیده هستند که  اگر در عراق ناامنی آن اندازه گسترش یابد که مانع تولید و صدور نفت گردد، نفت ایران می تواند جایگزین نفت عراق شود؟ نظر شما در مورد این تحلیل چیست؟

نخیر. ایران ظرفيت توليد نفت به حد کافی ندارد. منابع نفتی آن هم به اندازه عراق نيست. عراق کشور نفت خیزی است اما ایران کشور گازخیز است. در هیچ سناریویی ایران نمی تواند جايگزين عراق شود. آماری درمورد میزان ذخایر نفتی ایران وجود دارد که صحت آن را نمی دانیم. در آمار تجميعي شرکت بریتیش پترولیوم هم همان آماری ذکر شده است که فکر نمی کنم مبنا و اساس دقيقی  داشته باشد. اما مشخص است که در دنیا یک غول بزرگ نفتی جدید وجود دارد که عراق است. در واقع رقابت میان عربستان و عراق است و ایران در این خط، جايگاه پر رنگی نمی تواند داشته باشد. اما ایران کشور گازخیزی است که البته متاسفانه درآمد صادرات گاز هم مانند نفت نیست. 

-با این وضعیتی که ذکر کرده اید ایران در نقشه انرژی جهان، کجا قرار دارد؟

سوال بسیار مهمی را مطرح کردید. همیشه در گذشته این موضوع مهم بوده است که جایگاه ایران کجاست؟ اگر ما نباشیم، در دنیا چه اتفاقی می افتد؟ موضوع احتیاج شديد دنیا به نفت توليدي ما، تا زمان زیادی حتی تا 5 سال پیش هم حقیقت داشت. اهمیت فروش نفت برای خود ایران هم به دو دلیل است؛ یکی درآمدزایی است و دیگری حفظ موقعیت و جایگاه سیاسی است که برای ایران ایجاد می کند. اگر ایران نفت تولید نکند در دنیا هیچ کاره می شود و به صراحت می گویم که در دنیا دیگر اهمیتی ندارد و به همین دلیل است که آقای زنگنه تاکید زیادی دارد که باید در زمینه توليد نفت، ایران را به موقعیت سابق برگرداند. 

این نکته را هم باید ذکر کنم که تغییرات دیگری هم در نقشه انرژی جهان درحال اتفاق است و این اتفاق در مورد موقعیت امریکا در بازار انرژی است. آمریکا که  در حال حاضر بزرگترین واردکننده نفت در دنیا است، در آینده بسیار نزدیکی به یکی از بزرگترین تولید کننده های نفت تبدیل خواهد شد. 

در فاصله بین 2011 تا 2016 اضافه تولید نفت آمریکا 4 میلیون بشکه در روز خواهد بود. یعنی معادل کل هدف آقای زنگنه برای تولید نفت در آینده بعد از رفع تحریم. حقیقتا این تغییر بزرگی است که تا به حال کسی آن را پیش بینی نکرده بود. همچنین آمریکا در صادرات گاز «ال. ان. جي» نیز پیش خواهد افتاد و مقام اول را در دنیا به دست خواهد آورد و از ایران بسیار جلوتر خواهد رفت. همین حالا هم در تولید میعانات گازی نيز از ایران و قطر جلوتر است. 

در این تغیيرات بزرگ، نقش ها عوض می شوند و نقش ایران و کشورهای خلیج فارس اهمیت کمتری پیدا خواهد کرد. بنابراین، بین کشورهای منطقه بر سر اینکه چه کسی جایگاه خودش را حفظ کند و چه کسی عقب نشینی کند و ببازد، اختلاف خواهد افتاد. زیرا در آینده، نه تنها امریکا از ایران نفتی نخواهد خرید بلکه از عربستان و عراق هم نفتی نمی خرد و این در حالی است که تقاضای اروپا هم در حال سقوط است. در چنين شرايطي، فروشندگان نفت باید به  سمت بازارهای آسيايي از جمله چین و ژاپن حرکت کنند. در این تغییر ساختار، متاسفانه به این دلیل که تحریم ها به اقتصاد كشورمان به شدت آسيب رسانده است، کار زیادی از ما ساخته نیست. اكنون ایران مثل اسبی است که یک پایش را بریده اند و در نتیجه مانند بقیه نمی تواند با سرعت حرکت کند. تحریم ها، صرف نظر از كاهش درآمد نفت و اثرات سیاسی اش، تاثیرات بلندمدت بسيار نامطلوبی  براي اقتصاد ايران دارد. یعنی اگر ایران مسابقه سهم صادرات نفت را باخت و به ته خط رسید، نه تنها درآمد اصلي اش را از دست مي دهد، بلکه اهمیت سیاسی اش هم كاهش مي يابد. بنابراین ضرورت دارد ايران در این تغییرات ساختاری، خودش را در بازار به صورت یک بازیکن بزرگ نشان دهد و بسیار قابل انعطاف باشد. توازن قوا در حال تغییر است و خود ما داریم پیش بینی می کنیم که در سال 2018 امریکا حتی از عربستان هم نفت وارد نمی کند. 

-پس با این اوصاف نقشه انرژی جهان تغیير می کند؟

بله عوض می شود. قبلا امریکا به عنوان بزرگترین واردکننده نفت، محتاج صادرکنندگان بزرگ خاورمیانه بود و کشورهای خاورمیانه هم به دلیل ترس از همسایه بزرگ که ایران باشد محتاج امریکا بودند. وقتی امارات برای جزایر سه گانه ايران در خليج فارس برای كشورمان شاخه و شانه می کشد، به این دلیل است که پشت سرش امریکا ایستاده است. اما در حال حاضر، ابعاد و بازیکنان بازی قدرت و اقتصاد در حال تغییر هستند. در این شرایط جدید به دلیل فشارها و تحریم، یران هنوز در اول خط مسابقه است و حتی یک قدم حرکت نکرده ایم. 

به نظر من تغییراتی که اتفاق می افتد این است که امریکا به كشورهای عربی منطقه می گوید من دیگر به شما احتیاج ندارم و از منطقه می روم و وقتي كه رفتم، هیچ کدام از کشورهای منطقه نمی توانید سر جای خودتان بمانید. 

-ایران سال ها منتظر این بود که یک خلا قدرت در منطقه به وجود آید؛ یعنی امریکا برود تا جايگاه خود را تقويت كند. آيا اكنون اين فرصت تاریخی برای ایران پیش آمده است؟

تا جایی که من می بینیم امریکا مايل نیست از منطقه برود و فقط ناز می کند. مثلا  اخیرا، زمانی که مقامات امریکا به عربستان رفتند سعودی ها گفتند که چرا بر خلاف تمایل ما با ایران وارد مذاکره شدید؛ ما مخالف هستیم. آمریکا هم گفت شما مخالفید؟! باشد من می روم خودتان جواب گروه هایی مانند داعش و القاعده را بدهید. عربستانی ها سریع از حرف شان برگشتند و از آمریکا خواستند که دوباره با هم معامله کنند. آمریکا اخطار خودش را داده است که احتیاجم به این منطقه کمتر شده است و به سمت استقلال در واردات نفت می روم، شما هم فکر خودتان را بکنید. اگر می خواهید که من بمانم باید هزينه بيشتری برای ماندن من پرداخت کنيد و دیگر مرا تهدید نکنید. 

-           بعضی ها برخلاف دیدگاه شما، می گویند که اقتصاد امریکا نیمه راکد است و در واقع آن عطش لازم برای تقاضای شدید نفت خام را ندارد. با این حال اگر رکود اقتصادی این کشور پایان یابد، باز هم آمریکا به نفت عربستان و حتی ایران احتیاج پیدا خواهد کرد.

در کشورهای پیشرفته دنیا، رشد تقاضا وجود ندارد؛ حتی در حوزه انرژی. مثلا ژاپن که از رشد منفی به 3 درصد رسید، باز هم تقاضای نفت خام شان رو به پایین می رود. بنابراین هیچ امیدی  وجود ندارد که کشورهای پیشرفته دنیا تقاضایشان بالا برود. اقتصاد آمریکا به رغم تفاوت هایی که دارد وکمی عجیب و غریب به نظر می رسد، با جهش تقاضای نفت خام مواجه نیست. یعنی در امریکا کافی است طراحی موتور و تعداد سیلندر ماشین ها را مثل اروپا کنید تا سه چهارم تقاضای جهانی نفت پایین برود. همه 27 کشور اروپا روی هم یک سوم آمریکا بنزین مصرف می کنند. اینکه می گویید تقاضا بالا می رود امری غیر ممکن است. به همین دلیل نمی توان به افزایش تقاضای نفت به عنوان فرصتی برای حفظ و ارتقای جایگاه صادراتی ایران چشم دوخت. همچنین باید توجه داشت که آمریکا به مخازن شیل نفت و شیل گاز هم دسترسی دارد که نیاز واردات نفت خام این کشور را از بین می برد. 

- در خبرها آمده است ایران در زمینه حامل های فسیلی جدید یعنی شیل گاز و شیل نفت، تا 70 درصد پیشرفت فیزیکی در بحث مطالعات دارد. به نظر شما این اتفاق، فرصتی برای ما نیست؟

نخیر. شیل نفت و شیل گاز، چیز گرانی است. درخود آمریکا که  درحال حاضر مرکز تولید این نوع حامل های انرژی است، هزینه هر بشکه 60 دلار است. آنها فقط به دلیل اینکه سایر مواد نفتی هم از داخلش در می آید، می توانند این کار را پیش ببرند. من ندیدم تولید شیل گاز خارج از امریکا اجرایی شود؛ با این وجود در چین، کانادا و استرالیا نیز مخازنی وجود دارد که در آینده احتمال تولید از آنها وجود دارد. باید این نکته را هم بگویم که مخزن داشتن با قدرت تولید فرق می کند زیرا پرداخت هزینه سرمایه گذاری آن، کار هر کشور و شرکتی نیست. 

-با این وجود شما هیچ چشم اندازی برای ایران نمی بینید که بتواند در آینده یک بازیگر فعال حوزه نفت باشد؟

ایران اگر از این وضعیت تحریم رها شود و برنامه آقای زنگنه برای تولید نفت به میزان قبل یعنی 4 میلیون بشکه در روز برسد، خیلی جای امید است. البته کویت و امارات هم می توانند این برنامه ریزی را داشته باشند. در حال حاضر مشکل غیر از تحریم ها این است که کل بازی جهانی عوض شده است نه فقط بازی ایران. کشورهای تولید کننده نفت برای 15 یا 20 سال آینده به دلیل تولیدی شدن منابع شیل اهمیت کمتری خواهند داشت. البته ممکن است این قضیه همیشگی هم نباشد. اگرشانس همراهشان نباشد و قیمت نفت از 80 دلار پایین تر برود، تمام آن نفت های غیر متعارفی که تولید می شوند غیر اقتصادی می شوند. بار دیگر به شرایط کنونی یعنی هژمونی نفت خام متعارف باز می گردیم.

-برخی از فعالان محیط زیست در آمریکا از آسیب های شدید تولید شیل نفت سخن می گویند. شما عمق و شدت این آسیب ها را چقدر می دانید؟ آیا آسیب های که به سفره های زیرزمینی آب می رسد، می تواند موجب محدودیت یا ممنوعیت بهره برداری از این نوع مخازن شود؟

چه کسی می گوید مشکلات زیست محیطی وجود دارد؟ کارشناسان زیست محیطی؟ پس چرا در امریکا چنین مسائلی پیش نمی آید! برخی کارشناسان محیط زیست می خواهند که هیچ کاری صورت نگیرد و تولید و مصرف انرژی متوقف شود به خصوص انرژی های فسیلی. برای حل مشکلات زیست محیطی باید پول خرج کرد و جلوی عوارض جانبی آن را گرفت. این مشکلی است که با سرمایه حل می شود. به نظر من در آمریکا اگر چند هزار نفر از خوردن آب آلوده جان خود را از دست بدهند باز هم جلوی شیل نفت گرفته نمی شود. این حامل انرژی 4 میلیون شغل ایجاد کرده است و 10 تریلیون درآمد زایی می کند. برای طرح این موضوعات دیگر دیر شده است و این جریانات در حال پیش روی است. البته عمر شیل نفت محدود است و بین 15 تا 30 سال پیش بینی می شود؛ اما این مسئله ربطی به مسایل زیست محیطی ندارد. 

- با این توصیفی که از آینده بازار نفت ارائه کردید، ایران نمی تواند امید زیادی به کسب جایگاه استراتژیک در بازار انرژی به اتکای نفت و خام تولیدی داشته باشد. آیا کشورمان می تواند بازیگر خوبی در عرصه گاز باشد و به اتکای آن، به بازی انرژی برگردد؟

به نظر من ایران با مخازن گازی که در اختیار دارد، در حال حاضر هم می تواند بازیگر خوبی در این عرصه باشد. اما به نوع دیگری. در وهله اول بازار مصرف همسایه ها را در اختیار بگیرد و بعد روی پتروشیمی هایش کار کند. اطلاعات ایران در این زمینه ناقص است و مسولان صنعت نفت کشور، فقط آن قسمتی را که دوست دارند می پذیرند. امکان ورود کارشناسان و متخصصان ايرانی به کنفرانس های بين المللی  و همچنين دسترسی آنها به منابع به روز بسيار محدود است؛ پس از کجا می خواهند اطلاعات بگیرند! خودمان تعبیر سیاسی می کنیم خودمان هم تحلیل و نتیجه گیری! و این کاملا  کار اشتباهی است. 

-در میان این ناامیدی ها، نقطه امیدی که ما می توانیم در زمینه انرژی و نفت روی آن کار کنیم کجاست؟

نقطه امید، مخازن طبیعی و نیروی متخصص فراوانی است که ایران دارد. اما باید رفتار کاری را تغییر دهد. اگر بخواهیم همان راه قبلی را برویم همین آش و همین کاسه است. 

-منظورتان از راه قبلی چیست؟

راه قبلی یعنی اینکه در سیاست خارجی تندروی کنیم و انتظار داشته باشیم صنعت نفت، به صورت جزیره ای و بدون تعامل با جهان، پیشرفت کند. 

روزنه امید این است که توجه کنیم ایران کشوری است با امکانات بی نهایت که منابع زیر زمینی و نیروی انسانی جوان و خوبی در اختیار دارد. اما در حاضر همانند غولی است که دست و پایش را زنجیر زده اند و حتی دهانش را هم بسته اند که نمی تواند حرف بزند و فعلا در این شرایط گرفتارشده است. اگر مذاکرات هسته ای و این راه جدید شروع نشده بود، به طور حتم تاکنون، صادرات نفت ایران نزديک به صفر رسیده بود و یک بحران اقتصادی عجیب و غریب دامن گیر کشور بود، و قیمت هر دلار تا 7 هزار تومان هم پیش می رفت. 

مقامات دولت یازدهم با شروع مذاکرات، زمان بزرگی را برای کشور خریدند و از یک بحران بزرگ جلوگیری کردند. حال امید داریم که مذاکرات هسته ای به جای بهتری نیز برسد. اما اگر همان راه قبلی را می رفتیم شک نکنید که این راه ما را به ترکستان می برد. البته با کاهش تحریم ها، می توانیم به خوبی از ظرفیت های مان استفاده کنیم. 

ما مزیت های خوب و بی نظیری از حیث جغرافیایی داریم،  عراق را نگاه کنید، هر مقداری که نفت داشته باشد و هر زمانی که بخواهد صادرات نفت انجام دهد، باید خط لوله های بزرگی بسازد تا بتواند نفتش را به بنادر صادراتی خود در انتهای خلیج فارس برساند. خطوط لوله اين کشوراز خاک کشورهای ديگر بايد عبور کند. مرزهای آبی عراق محدود است، اما ایران محدود نیست. درها از همه لحاظ برای ایران باز است. فقط برخی حاشیه های سیاسی بوده که اوضاع نفت را با این مشکلات بزرگ مواجه کرده و شرایط بحرانی ایجاد کرده است. اگر این بحران بزرگ اتفاق می افتاد و صادرات نفت ایران به صفر می رسید، کشور از لحاظ اقتصادی کاملا خلع سلاح می شد. بالاخره بحران گذشت و این خدمت بزرگی بود که آقای روحانی و ظریف در حق این سرزمین کردند و دوباره چرخه اقتصاد ایران را، به راه انداختند. حال با باز شدن درهای جهان به روی کشور، باید به فکر قدم بعدی باشیم. بعد از این، همه کارها باید در چارچوب خاص و با برنامه ریزی باشد. البته صنعت نفت بین المللی است و نمی شود گفت که هر کشوری کار خودش را انجام دهد. 

-تحریم ها در دو حوزه تاثیر می گذارد، یکی فروش نفت و دیگری توسعه میادین نفتی. به نظر شما کدام تاثیر، مخرب تر است؟ 

توسعه میادین نفتی یک داستان بلندمدت است. نفت ایران در شرایطی به بهره برداری می رسد که چاه های ایران بسیار قدیمی هستند. اگر ایران بتواند در حالت عادی تولیدات سابق خودش را انجام دهد، قدرت تولیدش شاهد افت بیش از  300 تا 400   هزار بشکه در سال خواهد بود. زمانی من از کاهش 400 هزار بشکه ای صحبت کرده بودم و عده ای معترض شدند ولی آقای آقازاده  وزیر وقت نفت گفت که این کاهش ظرفیت، 500 هزار بشکه است. 

 چاه های نفت ما مثل شخصی است که سنش بالا رفته است و به هر حال بدنش به ویتامین نیاز دارد. سخت است اما این واقعیت را باید بپذیریم که چاه های کشور بدون تکنولوژی جدید هر لحظه، دچار افت بیشتر می شوند. ایران باید میزان افتی را که در این چند سال با آن مواجه شده، با تولید جدید جبران کند. توسعه میدان های قدیمی و جدید حتما باید در برنامه های آینده باشد و صورت گیرد. ایران اگر بخواهد به تنهایی و بدون سرمایه گذاری و تکنولوژی خارجی این فعالیت ها را انجام دهد تقریبا غیر ممکن است. حتی در این سال هایی که  چاه های ایران نیمه باز بود باید 300 یا 400 هزار بشکه به تولید روزانه اضافه می کردند که غفلت شد. اثرات این کار در دراز مدت خودش را نشان می دهد. 

در حال حاضر، افزايش صادرات نفت با برداشتن تحريم ها برای اقتصاد ایران سود زیادی به ارمغان می آورد که برای اقتصاد کشور بسیار لازم است و اثراتش و سریع نمایان می شود، اما اگر بخواهیم میادین نفتی را توسعه دهیم قاعدتا اثرات آن در بلندمدت و برای آینده اقتصادی کشور مهم تر خواهد بود. زیرا اگر چاه های قدیمی از بین بروند دیگر نمی شود آنها را به حالت اولیه برگرداند. در حال حاضر در توسعه چاه های نفت، عربستان بهترین سیستم را دارد و سعی می کند در تولیداتش یک قطره نفت هم هدر نرود و آرامکو، بهترین بهره گیری را از چاه های نفت دارد. در صورتی که این کشور می تواند با داشتن منابع بزرگی که در اختیار دارد، نفت را بدون بکارگيری هر گونه روشهای ازدياد برداشت برای سالهای متمادی توليد نمايد، ولی سالی 40 میلیارد دلار برای افزایش ضریب بازیافت اختصاص می دهند. درآمد نفت سال گذشته ایران 40 میلیارد دلار بود اما 5 میلیارد دلار هم خرج نگهداشت توسعه مخازن نفتی خود نکردیم. این چاه ها اگر دچار افت فشار شدید شوند، دیگر قابل برگشت نیست. البته آقای زنگنه به این موضوع واقف است و سعی می کند با روش های مختلف مهندسی، مخازن پیر را زنده نگه دارد. در این شرایط متاسفانه به دلیل تحریم های بین المللی، اغلب تکنولوژی های نوین در دسترس نیست. آقای زنگنه با اخراج شرکت چینی «سی ان پی سی» از آزادگان، یک پیغام مهم به جهان داد که ایران به دنبال تکنولوژی جدید است و می خواهد که بهترین تکنولوژی ها را وارد کشور کند. بسیاری از شرکت های جهانی متوجه نشدند که پشت این کار چه پیغامی نهفته است. اما او می خواست به تمام دنیا بفهماند، نفت ایران به دلیل نداشتن پول و محتاج بودن صنعت در شرایط فعلی، پیش هر کسی نخواهد رفت. زنگنه بر این باور است که اگر پول کافی نداشته باشیم، صنعت نفت را به هیچ عنوان محروم نمی کنیم و آن را فقط به دست کسی می سپاریم که بهترین باشد. 

-روش های مختلفی برای نگهداشت ظرفیت تولید نفت خام وجود دارد که هنوز کارآمدترین روش، تزریق گاز طبیعی است. البته گاز، بازار صادراتی خاص خودش را هم دارد. آقای زنگنه در دوره قبل وزارت اش تمایل بیشتری به صادرات گاز نشان می داد؛ اما در دوره کنونی، هنوز موضع گیری خاصی نداشته است. به نظر شما با توجه به اینکه افزایش ظرفیت صادرات گاز را یک اولویت دانستید، کدام روش بهتر است؟

هیچ شکی نیست که تزریق گاز پرسودتر است. هر یک بشکه نفت که صادر می شود بین 2 تا 4 برابر صادرات معادل حرارتی گاز ارزش دارد. البته نمی توان گفت که صادرات نفت و گاز با یکدیگر قابل مقایسه هستند. صادرات نفت مثل دوران نامزدی است اما صادرات گاز مثل ازدواج است. قراردادهای نفتی یک ساله هستند اما زمانی که می خواهید گاز به کشور دیگری صادر کنید، نیاز به قراردادهای بالای 20 سال دارید. دلیل بیست ساله بودن این قراردادهای آن است که مخارج احداث زیرساخت صادرات گاز، بسیار زیاد است. در عین حال باید حواستان بسیار جمع باشد قراردادی را که امضا کرده اید 20 سال اعتبار داشته باشد و گرنه شک نکنید که سرتان کلاه بزرگی رفته است. 

اما ایران این موضوع را قبول ندارد و می گویند زیر بار مسئولیت نمی رویم؛ مگر چنین چیزی می شود؟ زمانی که کشوری قراردادی را امضا می کند، باید پای تعهداتش بماند. این دلیل کافی نیست که بگویند در فلان پروژه فساد وجود داشته است. زیرا فسخ قرارداد هزینه های بسیاری در پی خواهد داشت. به این دلیل است که  تاکيد دارم صادرات نفت و گاز را نمی توان با هم مقایسه کرد. 

کشور قطر در همان سالی که ایران قرارداد کرسنت را امضا کرد، با امارات قراردادی 25 ساله بست. در این قرارداد هیچ گونه فسادی وجود نداشت و علاوه بر آن رقم عدد قرارداد هم بسیار پایین بود.، اکنون قطر سخت از این موضوع دلخور است اما با این وجود، همچنان با قیمت کمتر به امارات گاز صادر می کنند زیرا اعتقاد دارند که باید به قراردادی که بسته اند متعهد باشند. 

ایران باید مشکل کرسنت را حل کند. این که کرسنت فساد داشته است و معتبر نیست، حرفی کاملا غیرصحیح است. کشورهای طرف قرارداد هم می گویند «فساد کشور شما به ما ربطی ندارد. می خواستید رشوه نگیرید» باید بپذیریم که در دنیا هیچ کشوری این کار را نمی کند. با این حال اگر کشوری اشتباهی هم کرده باشد باید اشتباه خود را بپذیرد. 

اگر فسادی در قرارداد کرسنت وجود داشته است که احتمال بسیار زیاد هم بوده، فسادی نبوده است که براساس آن گاز را ارزان تر بدهند. قیمتی که هنگام امضای قرارداد تعیین شده، قیمت بین المللی بوده است. اما در قرارداد 20 ساله که بسته می شود باید کشورها همیشه راه فراری برای خودشان بگذارند. مثلا در قرارداد ذکر کنند که دو طرف هر چند سال یک بار دوباره راجع به بازنگری قیمت ها با هم مذاکره کنند. اين موضوع در قرارداد کرسنت هم لحاظ شده و قيمت ها قابل بازنگری هستند و پافشاری ايران برای ملغی کردن قرارداد به نفع اين کشور نخواهد بود. 

مشخص است در طول بیست سال نه تنها قیمت بلکه هر چیز دیگری هم عوض می شود. اگر بتوان یک ریال به صادرات نفت کشور اضافه کرد بسیار با ارزش تر است تا اینکه بخواهند گاز را به صورت مستقل صادر کنند. اما خوشبختانه ایران از لحاظ منابع آنقدر غنی است که می تواند، گاز و نفت را باهم صادر کند و به این صورت نیست که صادر کردن یک محصول، دیگری را محدود کند. 

صادرات گاز ایران، پیش فرض ها و سرمایه گذاری بزرگ لازم دارد. اگر ایران بخواهد از همین امروز سرمایه گذاری اش را شروع کند منافع آن بین 5 تا 10 سال آینده خود را نشان می دهد. اما صادرات نفت اینگونه نیست و با یک کشتی به راحتی می توان نفت را صادر کرد. در حال حاضر اگر ایران می خواهد گاز صادر کند چند راه بیشتر ندارد. راهی که آقای زنگنه پیش از این برای صادر کردن گاز به دنبالش بود راه «ال ان جی» است. امروز برای این کار دیر شده است و ایران در شرایط فعلی دیگر نمی تواند در این بخش فعال باشد. زیرا دست های جدید در این روش وارد شده اند. آمریکا که 10 سال پیش به این بازار ورود نکرده بود، اکنون به یکی از مدعيان بزرگ برای عرضه ال.ان.جی تبدیل شده است. تنها راهی که برای صادرات گاز ايران باقی مانده، این است که گاز را با خط لوله به کشورهای منطقه صادر کنیم. 

اگر ایران بخواهد گاز را با خط لوله به اروپا بفرستد، کاری بسيار دشوار است. زیرا روس ها بازار اروپا را دست گرفته اند و غیر ممکن است که اروپا از دست روسیه برای خرید گاز نجات پیدا کند. از طرف دیگر، قیمت گاز در اروپا بسیار ارزان است. بسیاری از افراد در ایران حرف نشدنی می زنند، نمی دانند که در بازار گاز چه می گذرد. ایران نمی تواند چند میلیارد دلارخرج کند و بعد گاز را به قیمتی بفروشد که از قیمت تمام شده آن کمتر باشد. 

در حال حاضر به دلیل تحریم ها سه اتفاق مهم افتاده است. اولا تزریق گاز کافی نداریم به این دلیل که تولید گاز اضافه نداریم. ثانیا افت چاه های نفت هنوز زیاد نیست زیرا تولید نفت خام جدی نداریم و چاه ها به صورت اورژانسی فعالیت دارند. این در حالی است که بهتر است تزریق گاز با آهنگ تندتری صورت گیرد و در بلند مدت مثلا 20 سال آینده گاز این چاه ها را استخراج کرد. بعضی ها اعتقاد دارند که این گاز را باید برای آیندگان پس انداز کنند که البته حرف کاملا درستی است؛ اما نباید با چشمان بسته کارها را انجام داد. ایران این توانایی را دارد که صادرات و تولید را در کنار هم انجام دهد. صادرات ال. ان. جی، دشواری های بسيار زيادی برای توليد، بازاريابی و فروش دارد و در مقايسه با خط لوله منفعت چندانی برای ايران ندارد. صادرات گاز با خط لوله به اروپا هم مقرون به صرفه نیست و به جای اروپا بهتر است بر بازار مصرف منطقه تمرکز داشته باشیم. 

علاوه بر این، تا زمانی که مشکل کرسنت حل نشود، کشورهای منطقه گاز ایران را نمی خرند. حالا ممکن است با کشور عمان معامله ای صورت گیرد. اما در منطقه، کمبود گاز بسیار زیاد است و کشورها و امارت های نفت خیزی مثل کویت، دوبی، ابوظبی و بحرین در حال حاضر وارد کننده ال. ان. جی شده اند. این کشورها به اندازه کافی نفت دارند اما گاز ندارند و ایران می تواند با سیاست درست، صادر کننده گاز به این کشورها باشد. ایران به پول احتیاج دارد. نیازمندی این کشورها بیشتر از ایران است. اما چون این موضوعات به برنامه ریزی های بلندمدت نیاز دارد و تصمیم گیری راجع به این مسائل کمی دشوار است. 

-           شما گفتید در حال حاضر ال. ان. جی مقرون به صرفه نیست و ایران نباید در آن سرمایه گذاری کند. با این حال مقامات پاکستانی گفته بودند اگر مذاکرات خط لوله صلح به نتیجه نرسد حاضر هستند گاز ایران را خریداری کنند تا ال. ان. اجی حاصل از آن را صادر کند.

پاکستان هیچ زمانی در خصوص ال. ان. جی با ایران مذاکره جدی نکرده است. 

پاکستان نمی تواند خط گاز ایران را بگیرد و بعد ال. ان. جی صادر کند این غیرممکن است. زیرا اگر ایران بخواهد ال. ان. جی صادر کند، نیازی به پاکستان ندارد. از نظر من پاکستان کشور قابل اطمینانی نیست و تا پول را به صورت پیش بها ندهد، نمی توان کاری برایش انجام داد. این کشور قول می دهد اما آن را انجام نمی دهد. 

زمانی که آقای زنگنه به وزارت نفت منصوب شد، به پاکستانی ها گفت که آقای احمدی نژاد خط گاز را به اتمام رسانده و آماده بهره برداری است؛ اما پاکستان گفت، بیاید داخل خاک پاکستان هم برای من خط گاز بکشید! آقای زنگنه می گوید «اصلا به من چه! ما این کار را نمی کنیم چون خط را تا لب مرز کشیده ایم، از این به بعدش پای خودتان است». زمانی که خود پاکستان حاضر نیست سرمایه گذاری کند و خط گاز بکشد، چرا ما باید این کار را انجام دهیم؟ جالب این است که احتمالا در آخرهم می گویند ما پول نداریم بهای گاز را بپردازیم. از نظر من پاکستان هر چه می خواهد بگوید، حرف های آنان ارزش چندانی برای ايران ندارد. پاکستان در حال حاضر می خواهد ال. ان. جی را از قطر بخرد اما قطری ها هم می گویند تا پول پیش نگیریم برایشان کاری انجام نمی دهیم. پاکستان دارای   اقتصادی ورشکته و مصيبت زده  است، در حالی که کشور همسايه اش هند، یک کشور  در حال رشد و پيشرفت است. آقای زنگنه هم متوجه شده و به صراحت عنوان کرده که به پاکستان گاز نمی دهیم. 

در دوران احمدی نژاد، آقای حجت الله غنيمي‌فر که مدیر صادرات نفت خام بود را مجبور کردند که برود قرارداد پاکستان را نهايي کند و اين قرارداد از قرارداد ترکیه هم ارزان تر امضا شد. پاکستانی ها اما بسیار متوقع هستند و می گویند این رقم باز هم گران است. حالا هم می گویند که گاز نمی خواهند و قرارداد اجرا نمی شود. ما باید کشورهای خوبی برای قرارداد پیدا کنیم که بدانیم خوش قول هستند و تعهدات قراردادی را انجام می دهند. زیرا در قرارداد صادرات گاز به مدت 20 سال گرفتار می شویم و پاکستان برای این کار، شریک خوبی  نيست. 

- آیا ترکیه می تواند مشتری خوبی باشد؟

یکی از مهمترین اتفاقات مهم در ایران این بود که آقایی که چند سال پیش هم فوت شد، قرارداد فروش گاز ایران به ترکیه را امضا کرد و به قول معروف «انداختند به ترک ها». او یک پروژه بزرگ به نفع ایران گرفت که الان باعث به وجود آمدن چند مشکل بزرگ در ایران شده است. ترک ها احساس می کنند،سرشان کلاه رفته است. آنها عددی را قبول کردند که از نرخ بازار بیشتر بود و هست. حالا از هرکشور دیگری که گاز می خرند برایشان ارزان تر در می آید. بنابراین به صورت حداقلی از ایران گاز می خرند. ایران هم هر وقت خودش لازم می داند به ترک ها گاز نمی دهد و هر مشکلی که پیش می آید گازشان را قطع می کند. خلاصه ایران را بردند دادگاه لاهه و هر بار در این دادگاه ایران را به پرداخت 600، 700 و 800 میلیون دلار محکوم کردند. یعنی ما از یک طرف گران می فروشیم ولی با دردسر زیاد مابه التفاوتش را پس می دهیم. 

-دسته گلی که برای نامزدی گازی با پاکستان خریده ایم دیگر خشک شده است و به درد نمی خورد؛ اما سرنوشت طلا و جواهرات این نامزدی چه می شود؟ آیا می توان خط لوله هفتم را به عنوان یک فرصت برای توسعه جنوب شرقی کشور مورد توجه قرار داد؟

اشتباه نکنید؛ این خط لوله، خط لوله ای داخلی است. خط لوله هفتم را برای پاکستان نساخته ایم. حدود 40 سال پیش که من در ایران کار می کردم این خط در برنامه وجود داشت؛ خطی از عسلویه به ایرانشهر. ما این سرمایه گذاری را برای پاکستان نکرده ایم و این کاملا مصرف داخلی دارد. ایران اگر لازم باشد گاز را در این لوله ها بیشتر می کند و به پاکستان می دهد و هر وقت هم لازم نباشد این کار را نمی کند. بنابراین از منظر منافع ایران، ریسکش خیلی بزرگ نبوده و زیبایی این سیستم هم این است که این برای کشور دیگری ساخته نشده است. در صورتی که خط لوله ترکیه برای صادرات گاز به ترکیه ساخته شده است 

-این خط لوله را می شود امتداد داد تا برای تامین گاز ديگر مناطق کشور مانند جنوب سیستان و بلوچستان و يا خراسان جنوبی مورد استفاده قرار گیرد؟

ظرفيت خط لوله هفتم می تواند با ساخت ايسستگاههای تقويت فشار افزايش يابد و این خط می تواند جوابگوی مصرف در مناطق ديگر هم باشد و برای رسیدن به شهرهای ديگر نیاز به کشیدن خطوط کوچک دیگری است. تا جایی که من می دانم شرکت ملی گاز این برنامه ها را دارد فقط زمانبندی آنها خيلی مشخص نیست. 

-پیشنهادی مطرح شده که چون این خط ظرفیت اضافه دارد، می توان یک قطب پتروشیمی را شبیه ماهشهر یا عسلویه یا خط باختر در منطقه سیستان و بلوچستان ایجاد کرد. موقعیت جغرافیایی چابهار که به آب های آزاد دسترسی دارد، می تواند، موقعیت خوبی برای صادرات پتروشیمی است. فکر می کنید مجموع شرایط جغرافیایی و آب و هوایی برای چنین طرحی مناسب است؟ 

از نظر صادراتی نه، اما از نقطه نظر داخلی حتما هست. موضوع پتروشیمی موضوع دیگری است که باید از منظر دیگری هم به آن نگاه کرد. موضوع پتروشیمی این است که شما یک خوراک دارید که گاز است و یک فرآورده دارید که آن را در بازار می فروشید یا صادر می کنید. در ایران در یک مقطع زمانی، خط لوله گاز را به پتروشیمی ها می بردند که چون همه پتروشیمی ها متعلق به دولت بود، قاعدتا برای گاز قیمتی تعیین نمی کردند. به طور ساده تر بگویم «چون هر دو جیب مال دولت بود». در حال حاضر تعداد زیادی از این شرکت ها خصوصی شده و میزان درآمد پتروشیمی ها هم نجومی شده است. یک دلار سرمایه گذاری می کنند و بعد بین 7 تا 15 دلار درآمد دارند. یکی از دلایل این سود زیاد، این است که پتروشیمی ها گاز را به قیمت سوبسیدی و ارزان می خرند که برابر با قیمت جهانی گاز هم است. 

البته از زمانی که آقای زنگنه آمده اند دعوای بزرگی بین وزارت نفت و شرکت هاي پتروشیمی راه افتاده است. زنگنه می گوید من دیگر نمی توانم گاز را مفت بدهم و باید پول آن را بدهید. منطقش  هم این است كه باید قیمت خوراک با قیمت فروش آن همخوانی داشته باشد و نمي توان يك سمت را باز كرد ولي سمت ديگر را يارانه اي نگه داشت. فشار بسیار زیادی به دو طرف وارد شده است که البته دولت به دلیل میزان فشار بیشتر، در حال عقب نشینی است. 

ساير كشورها در دنیا چه کاری انجام می دهند؟ در دنیا، دولت زماني به خوراک سوبسید می دهد که قیمت فرآورده نهایی هم زیر قیمت بازار باشد، نه اینکه خوراک سوبسیدی باشد و فرآورده به قیمت جهانی فروخته شود. اما به شخصه نمی توانم بگویم قیمت گاز را کم کنند یا زیاد. زیرا اساسا این کار اشتباه است. پتروشیمی ها آینده ای بهتر از اقتصاد نفت و گاز دارند. فرآورده پتروشیمی در آینده،  صادرات بیشتری خواهد داشت و البته در داخل هم مصرف دارد و در سال هاي آینده، پیشرفت کشورها به پتروشیمی وابسته خواهد شد نه به مصرف نفت یا گاز. به این دلیل می گویم که منطق این موضوع، منطق صحیحی است. اما متاسفانه امروز، پایه گذاری قیمت خوراك و فرآورده در ایران رابطه منطقی ندارد. در دنیا مدل های بسیاری وجود دارد. اما این مدلی که در ایران وجود دارد در هیچ کجای دنیا مورد استفاده نیست. 

بنابراین باید اول ببینیم سیستان و بلوچستان اصلا به پتروشیمی نیاز دارد یا نه. اگر برای صادرات است باید مشخص شود که چابهار چقدر توانایی صادرات دارد و اگر صادرات از آنجا مقرون به صرفه تر است؛ البته که باید این کار صورت بگیرد. پتروشیمی هم در هر صورت از تحریم در آمده است و می تواند گام های مثبتی برای کشور بردارد. از نظر من در پتروشیمی، تنها بخش مهم، بخش خصوصی است که با گزینه های دیگر فرق دارد و آینده مثبت تری در انتظارش است. اما مشکلات عدیده بسیار زیادی هم دارد به این دلیل که دولت همانند سابق کنترلی بر پتروشیمی ها ندارد. 

-           آیا اساسا این منطق درستی است که از صنعت پتروشیمی هم به عنوان یک ابزار اجتماعی استفاده کنیم؟ و اگر هست آيا مي توان توسعه منطقه اي استان سيستان و بلوچستان را از راه ايجاد قطب پتروشيمي دنبال كرد؟

پتروشیمی از نقطه نظر توسعه اقتصادی بسیار موثر است. حتی در دنیا رابطه تقاضای پتروشیمی با رشد اقتصادی خیلی نزدیک تر است تا رابطه بين تقاضای نفت و گاز با رشد اقتصادی. در عرصه توسعه اجتماعی من صاحب نظر نیستم ولی این کار منطقا کار صحیحی است. ایران منابع گازی فراوانی دارد که اکثر آن ها توسعه نیافته است. اما زمانی که تحریم ها برداشته شوند امکانات کشور بی نهایت می شود. 

ایران از نظر استفاده از گاز در دنیا سوم است. یعنی ایران از ژاپن و آلمان هم بیشتر گاز مصرف می کند. اول امریکا، دوم روسیه و سوم ایران است. مصرف کننده و تولید کننده دو مقوله کاملا جدا از هم است.  مثلا عربستان سعودی مصرف نفت خامش 1.5 برابر ایران است. اما گازی که ایران مصرف می کند واقعا عدد عجیب و غریبی است. چون که ایران تنها کشور جهان سومی است که به تمام نقاط سرزمینش خط لوله گاز کشیده است. 

این موضوع، هم خوب است و هم بد. خوبی این موضوع، این است که رساندن گاز به روستاها و یا هر مکانی برای رفاه مردم خوب است و میزان تاثیر این کار در زندگی افراد آن جامعه بسیار زیاد است. اما نکات منفی هم دارد و اگر از اول قیمت گذاری را درست انجام ندهیم، تغییر دادن قیمت تعیين شده، کار حضرت فیل است. متاسفانه این اتفاق در کشور ما رخ داده است. قیمت بنزین را بالا می برند، فوقش کسی که پول خرید بنزین را ندارد سوار ماشین نمی شود. اما گاز را نمی توانند گران کنند چرا که اگر نباشد زندگی مردم کاملا متوقف می شود. زمانی که گاز بیشتري می دهیم، قاعدتا گرفتاري های بیشتری هم داریم. اگر از همان اول گاز کمتری می دادند آرام آرام قیمت ها به سمت قیمت منطقی و واقعی حرکت می کرد. در حال حاضر هزینه کشیدن خط لوله گاز به منازل از خرج خود گاز گران تر شده است. میزان مصرف گاز در ایران بسیار زیاد و غیر منطقی است و در این راستا، پتروشیمی ها می توانند کار منطقی تری انجام دهند.

-           این خبر درست است که قطری ها چاهی افقي به طول 12 کیلومتر در پارس جنوبی به سمت ایران زده اند؟

می تواند درست باشد ولی این خبر را نمی شود تایید کرد، اما اگر جای آنها بودم این کار را می کردم. خطوط مرزي مشخص است اما این چاه ها، در مخزن مشترک دو کشور حفر شده اند. نمی توان گفت که طرف قطری دزد است. این کار، فقط از تنبلی ما نشات می گیرد. قطری ها این قدرت را داشته اند که این منابع را به دست بگیرند. حتما از نظر خودشان این کار منطقی است. صحبت های که آقای زنگنه مبنی بر افزایش تولید گاز از پارس جنوبی در چند وقت اخیر زده است از همین الان قطری ها را به وحشت انداخته است. البته ایران قراردادی با کسی امضا نکرده است و قرارداداش داخلی است و این یعنی گاز مال خودش است. 

***برداشت سريع تر قطر از پارس جنوبي باعث مهاجرت گاز به آن سمت مي شود. با توجه به اینکه يك سوم مخزن دست ما است،خسارت تاخير ايراني ها، چقدر است؟

يك سوم نیست! مخازن گاز پارس جنوبی بین دو کشور مشترک است قطری ها می گویند سهم گاز آنها در اين ميدان مشترک حدود 65 درصد است، در حالی که صحيح نيست و البته ایران هم در ميزان منابعش در پارس جنوبی  اغراق می کند. برداشت قطر در حال حاضر 20 میلیارد فوت مکعب در روز است در حالی که توليد ایران از پارس جنوبی روزانه 10 میلیارد فوت مکعب است. قطری ها تقریبا دو برابر ایران برداشت دارند. البته با این برنامه که آقای زنگنه دارد تا چند سال دیگر برداشت ایران به 18 میلیارد فوت مکعب در روز هم می رسد. البته قطر قراردادهای بین المللی دارد و در صورت كاهش توليد، باید جریمه های سنگین پرداخت کند و از همین الان وحشت کرده اند. ایران می تواند برنده این بازی باشد.

منبع: روزنامه تعادل

 

تماس با ما

جهت ارتباط با مدیریت، ارسال انتقادات و پیشنهادات و نیز ارسال مقالات و اخبار حوزه سیاست گذاری می توانید با نشانی الکترونیکی زیر تماس حاصل فرمایید .

info@ippra.com

ایپرا تلاش خواهد کرد، در کمترین زمان، به مکاتبات شما پاسخ داده و ترتیب اثر دهد.

درباره ما

 تارنمای «تجزیه و تحلیل سیاست گذاری عمومی» (ایپرا/Ippra) پایگاهی تخصصی است جهت استفاده اساتید، دانشجویان و علاقه مندان حوزه سیاست گذاری عمومی که با هدف توسعه و ترویج گرایشات سیاست گذاری در حوزه فرهنگ، سلامت، علم، صنعت و تجارت فعالیت می کند. در این نشانی اینترنتی می توانید خبرهای سیاست گذاری داخل و خارج از کشور را دنبال و نیز مقالاتی در زمینه بهترین نمونه های سیاست گذاری ایران و سایر نقاط جهان را، مطالعه کنید. ایپرا همچنین، برگزاری دوره های آموزشی و پژوهشی، کلاس ها و مجموعه های کارگاهی مرتبط با این حوزه را برای ادارات، سازمان ها و نهادهای دولتی و خصوصی تضمین می کند.