Login Register

ورود به حساب کاربری

نام کاربری
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد حساب کاربری

Fields marked with an asterisk (*) are required.
Name
نام کاربری
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
پست الکترونیکی *
تکرار پست الکترونیکی *

نسخه‌هایی برای پایتخت انرژی دنیا

بزرگان اقتصاد، روابط بین‌الملل و انرژی در همایش انرژی غرب آسیا گرد هم آمدند... ساعت هشت صبح شنبه 24 خرداد، مرکز همایش‌های صداوسیما، در اصلی. مرکز همایش‌ها، همان جایی بود که یک هفته قبل یازدهمین همایش بین‌المللی پتروشیمی هم برگزار شده بود.

خلوتی و سکوت، اما هیچ شباهتی به یک هفته قبل نداشت؛ تنها احتمال ممکن این بود که همایش لغو شده است. حضور متصدی کارت برای تحویل کارت شناسایی تنها دلگرمی بود که این احتمال را قدری کمرنگ می‌کرد و البته لحظاتی بعد با حضور فریدون فشارکی، رئیس‌ موسسه فکتس‌ گلوبال انرژی، آن احتمال بدبینانه دیگر وجود نداشت. اکنون می‌شد تصور کرد مهمانان و مدعوین ایرانی احتمالاً زودتر از موعد، در سالن افتتاحیه جمع شده‌اند و به همین خاطر در اصلی خلوت است. مسیر نسبتاً کوتاه، خلوت و سرازیری در اصلی تا سالن اجلاس خیلی زود به مقصدی رسید که تنها حاضرانش جمعی بودند که اگر بگوییم رقم‌شان به 50 یا 60 نفر می‌رسید، بی‌شک اغراق است. همایشی که پذیرای چهره‌هایی همچون اکبر ترکان، جواد صالحی‌اصفهانی، عباس ملکی، فریدون فشارکی، نرسی قربان، علی شمس‌اردکانی، سید‌مهدی حسینی، بنفشه کینوش، حامد قدوسی و بسیاری از دیگر صاحب‌نظران روابط بین‌الملل، اقتصاد و انرژی بود، با کم‌توجهی عموم مواجه شده بود؛ و چه باک که این خلوتی و سکوت، فرصتی فراهم می‌کرد تا فارغ از هیاهو و با فراغ بال، صاحب‌نظرانی را دید که شاید سال‌ها بگذرد و یکجا گرد هم نیایند، از زبان آنها تحلیل‌هایی را شنید که بعضاً هرگز به صفحات روزنامه‌ها و مجلات راه نمی‌یابند و سوال‌هایی را پرسید که در جمع‌های چند صدنفره مجال پرسیدن‌شان نیست. خواننده این گزارش، مهمان غایب چند سخنرانی منتخب این همایش است و از «صادرات گاز به ترکیه و اروپا» گرفته تا «ابعاد انقلاب انرژی آمریکا» و «روش‌های تامین مالی در بخش انرژی»، و بسیاری موضوعات دیگر را در زمانی به قدر خوانش چند صفحه مجله درخواهد یافت.

دوستان عباس
نخستین سخنران گردهمایی کسی نبود جز بانی آن؛ یعنی عباس ملکی. او که از قیمت‌گذاری نفت تا مشاوره به رئیس‌ بانک جهانی را تجربه کرده، سالیان طولانی معاون و مشاور وزارت خارجه بوده و همزمان به پژوهش و تدریس در دانشگاه پرداخته است، به‌جای سخنرانی به طرح موضوع پرداخت و 13 سوال کلیدی را مطرح کرد که محور آنها از این قرار بود:
 - سهم سوخت‌های فسیلی و تجدیدپذیر در آینده مصرف انرژی جهان
 - سهم حمل‌ونقل از مصرف سوخت‌های فسیلی
 - مصرف زغال‌سنگی در عین وجود نگرانی‌های زیست‌محیطی
 - همپوشانی مصرف و تولید انرژی در آسیا
 - سهم ایران از افزایش شدت مصرف انرژی در کشورهایی مثل هند و چین
- راهبرد آتی در تولید نفت با توجه به ذخایر، مصرف و تولید
 - نقش صرفه‌جویی انرژی
 - انتخاب گاز یا برق یا ترکیبی از هردو به‌عنوان حامل اصلی
 - انتخاب میان صادرات نفت و گاز با توجه به منافع درازمدت و منابع ارزی
- سیاست‌های صادرات گاز
- سیاست‌های توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر
 - سناریوهای آینده و تحلیل مبادله انرژی با همسایگان
 - ابعاد انقلاب انرژی.
پس از طرح 13 سوال اصلی که به نوعی چارچوب همایش را مشخص می‌کرد، نوبت یکی از اصلی‌ترین چهره‌های همایش بود که روی سن برود و با این جملات مطایبه‌آمیز، رشته کلام را به دست بگیرد: «من چند سال است سخنرانی فارسی نکرده‌ام و چند سال هم هست که سخنرانی مجانی انجام نداده‌ام.» فریدون ‌فشارکی، تحلیلگر برجسته بازار نفت و رئیس موسسه فکتس گلوبال انرژی، این‌گونه صحبت‌های خود را آغاز کرد و در ادامه نیز دلیل پذیرفتن دعوت  سخنرانی را توضیح داد: «ما همه گروهی هستیم به اسم FOA، یعنی Friends of Abbas». ناگفته پیداست منظور از عباس کسی نیست جز عباس ملکی که مسوولیت دبیری علمی همایش را بر عهده داشت. فشارکی بعد از صحبت‌های مقدماتی، ابتدا به سراغ سوژه صادرات گاز ایران به اروپا رفت: «صادر کردن گاز از ایران به اروپا منطق اقتصادی ندارد. عمل آن از لحاظ تکنیکی قابل انجام است ولی امروز در اروپا قیمت گاز زیر هفت دلار در هر میلیون BTU است. این چه منطقی است که خط لوله کشیده شود و این همه راه طولانی به اروپا برود و به این قیمت فروخته شود؟ ایران در فروش گاز به ترکیه بدعادت شده است و فکر می‌کند بقیه دنیا هم این پول را می‌دهد. کسی این قیمت 14 دلار در هر میلیون BTU را نمی‌دهد. ترک‌ها اولین موقعیتی که پیدا کنند، گاز ایران را با جای دیگر جایگزین می‌کنند.» فشارکی، سپس گریزی به موضوع «انقلاب انرژی» در آمریکا زد و آن را یک انقلاب «واقعی» دانست که فراتر از کتاب‌ها و آمار، وجود دارد. او آلایندگی زیست‌محیطی فراکینگ در مورد آب‌های زیرزمینی را رد کرد و دستاوردهای آن را فراتر از تولید نفت و گاز دانست: ایجاد دو تا چهار میلیون شغل، چندین تریلیون درآمد اقتصادی و رساندن رشد اقتصادی آمریکا به سطحی که بدون گاز شیل غیرممکن بود. به گفته این تحلیلگر جهانی بازار انرژی، امروزه تولید نفت سبک در آمریکا به 5/2 میلیون بشکه در روز، شامل 3/1 میلیون بشکه نفت سبک با API بین 40 تا 45 درجه و 2/1 میلیون بشکه میعانات گازی رسیده است و تا سال 2018-2017 مرز چهار میلیون بشکه در روز را در‌می‌نوردد. رئیس‌ موسسه فکتس گلوبال انرژی، تداوم رقم تولید فعلی را برای حداقل 15 تا 20 سال محتمل دانست و از وجود پیش‌بینی‌هایی مبنی بر رسیدن تولید به هفت تا هشت میلیون بشکه در روز خبر داد. به گفته او، آمریکا در حال حاضر بزرگ‌ترین تولیدکننده میعانات گازی در جهان به شمار می‌رود و بعد از آن، قطر با 750 هزار و ایران با 400 هزار بشکه در روز قرار دارند. در زمینه فرآورده‌های نفتی، اوضاع تفاوت چندانی ندارد: «آمریکا امروز بزرگ‌ترین صادرکننده فرآورده‌های نفتی در جهان شده است. آمریکا اجازه نمی‌دهد نفت خام آن صادر شود، ولی اجازه می‌دهد فرآورده صادر شود. این نفت خامی که امروز در آمریکا تولید می‌شود، چون از ‌نظر کیفیت چندان با پالایشگاه‌های آمریکا تطابق ندارد، تخفیف بین 15 تا 25 دلار به آن تعلق می‌گیرد.» فشارکی نتیجه را این‌گونه تشریح کرد: فرآورده‌های نفتی آمریکا، آمریکای جنوبی را تسخیر کرده‌اند؛ اروپا غرق در گازوئیل آمریکاست و این محصول حتی تا استرالیا هم برای فروش می‌رود. او از پشت سر گذاشتن روسیه توسط آمریکا در تولید گاز خبر داد و پیش‌بینی کرد تا سال 2017، آمریکا در تولید نفت، عربستان سعودی را پشت سر خواهد گذاشت. «آمریکا الان معادل 60 میلیون تن پروژه تاییدشده ال‌ان‌جی دارد که 16 میلیون تن در حال ساختن و بقیه هم در حال فروخته شدن است.» بر اساس تحلیل‌های فشارکی، آمریکا و استرالیا دو قطب آینده ال‌ان‌جی جهان هستند و تا پایان سال، آمریکا بزرگ‌ترین  صادرکننده LPG جهان خواهد شد. امکان‌ناپذیری صادرات ال‌ان‌جی توسط ایران با توجه به اشباع بازار عرضه، سخن تکان‌دهنده این تحلیلگر درباره ایران بود: «در دنیای امروز، صادرات ال‌ان‌جی برای ایران دیر شده است.» صحبت‌های فشارکی در مورد انقلاب انرژی آمریکا، نیمه‌کاره ماند و این تحلیلگر برجسته، دوباره به موضوع صادرات گاز ایران بازگشت و به انتقاد از رفتار ایران در این‌باره پرداخت: «در دنیا اصطلاحی هست که می‌گویند نفت مثل نامزدبازی است و گاز مثل ازدواج. شما می‌توانید نفت را به یک کسی بفروشید و بعد که نظرتان عوض شد، به کس دیگری بفروشید. قراردادهای نفت، حداکثر یک‌ساله است و قرارداد طولانی‌مدت نداریم. ایران [در صادرات گاز] قراردادهای درازمدت امضا می‌کند و بعد که خوشش نیامد، به هم می‌زند. نمی‌شود این کار را کرد. وقتی قرارداد را امضا می‌کنید، باید خوب و بد را محترم بشمارید و جریمه‌اش را بدهید. الان قطر قراردادی برای فروش گاز به امارات به قیمت 3/1 دلار به مدت 25 سال امضا کرده است. همان زمانی که قرارداد کرسنت امضا شد، این قرارداد هم امضا شد. الان هم قطری‌ها می‌گویند اشتباه کردیم، ولی نمی‌گویند به هم می‌زنیم. یک بار که به هم بزنید، دیگر کسی از شما گاز نمی‌خرد. باید در دنیا برای خود اعتبار نگه دارید.» فشارکی تنها راه‌حل ایران را صادرات گاز به کشورهای همسایه می‌داند؛ البته با ذکر این نکته که خط لوله باید توسط ایران احداث شود و حداکثر قیمت آن نیز هفت، هشت دلار خواهد بود: «اگر ایران این کار را نکند، من مطمئنم که ال‌ان‌جی از آمریکا وارد امارات متحده عربی و کویت خواهد شد. الان در منطقه خلیج فارس، دو واردکننده ال‌ان‌جی داریم: دوبی و کویت. اعداد در کویت بالاتر خواهد رفت و ابوظبی که جزو امارات متحده عربی است، مستقلاً از طریق فجیره ال‌ان‌جی وارد خواهد کرد. اگر گاز از ایران بیاید، برای هر دو طرف اقتصادی‌تر است. منتها ایران باید از ‌نظر قیمت‌گذاری به صورت منطقی نگاه کند.»

اشتباه نابخشودنی آقای غ.آ
علی شمس‌اردکانی، رئیس‌ کمیسیون انرژی اتاق ایران، مثل فریدون فشارکی، سخنان خود را با عباراتی طنازانه آغاز کرد: «در تاسی به جناب آقای دکتر فشارکی، من هم فارسی حرف می‌زنم با اینکه چندین زبان را بلدم گوش بدهم. البته نمی‌فهمم، ولی بلدم گوش بدهم.» شمس‌اردکانی که به استفاده از تمثیل و کنایه در صحبت‌ها بدون هرگونه ملاحظه‌ای شهرت دارد، بعد از صحبت‌های کوتاهی از این دست، یکسره وارد مقوله صادرات گاز شد که از اصلی‌ترین زمینه‌های مورد توجه او در حوزه انرژی به شمار می‌رود و به تحلیل اقتصادی نبودن احداث خط لوله در برخی نقاط ایران پرداخت: «اگر شما کمتر از 3000 Degree-Day احتیاج به گرما داشته باشید، خط لوله گاز اقتصادی نیست. اگر برای یک خط لوله در End Use کمتر از 100 هزار مترمکعب در روز منتقل کنید، اقتصادی نیست. چرا شهر ابوظبی لوله‌کشی گاز ندارد؟ برای اینکه Degree-Day ندارد.» شمس‌اردکانی که از او به‌عنوان طراح خط لوله صادرات گاز به هند نیز یاد می‌شود، گریزی به این خط لوله زد و از عدم اجرای طرح با مخالفت یک «فرد خاص» گفت. به گفته رئیس‌ کمیسیون انرژی اتاق ایران، در طرح صادرات گاز به هند قرار بود پول احداث خط لوله در ایران و توسعه 12 فاز پارس جنوبی توسط کنسرسیوم پرداخت شود. او مسوولیت عقب‌ماندگی در توسعه پارس جنوبی را هم متوجه همان فرد خاص دانست و در مقابل با این پرسش حاضران مواجه شد که این فرد دقیقاً کیست؟ شمس‌اردکانی در پاسخ، به یک نام مستعار اکتفا کرد: غ.آ. برای آنانی که چهره‌های نفتی را می‌شناسند، این اسم ناآشنا نیست. اعلام اینکه قطر از میدان مشترک، 160 میلیارد دلار بیش از سهم خود برداشت کرده است، از محوری‌ترین نکات سخنان شمس‌اردکانی به شمار می‌رود که البته سال‌هاست گفته می‌شود و به نظر می‌رسد چندان واجد اثر نبوده است.

کلید تولید از رُس‌های پرانرژی
شهاب گرامی، دکترای مهندسی نفت و عضو پژوهشکده ازدیاد برداشت وزارت نفت، تنها چهره حاضر در همایش بود که از جنبه دانش مهندسی به مقوله انرژی می‌پرداخت و موضوع اصلی سخنرانی او نیز جنبه‌های فنی تولید نفت شیل و گاز شیل بود. به گفته گرامی، حجم مخازن شیل بیش از مخازن متداول و هزینه توسعه آنها بسیار بیشتر و نیازمند تکنولوژی‌های پیشرفته است. بر این اساس حجم کل ذخایر قابل استحصال گاز شیل در 10 کشور اول دارنده این ذخایر، 7299 تریلیون فوت مکعب است و کشور چین بیشترین ذخایر گاز شیل را در اختیار دارد. گرامی که سال‌هاست در زمینه ازدیاد برداشت مخازن نفتی به پژوهش می‌پردازد، از ضعیف بودن اتصال بین «خلل و فرج» در مخازن شیل گفت که باعث می‌شود حرکت گاز به سادگی امکان‌پذیر نباشد: «350 چاه افقی در بارنت آمریکا لازم است تا کار یک چاه پارس جنوبی را که به طور متوسط در شرایط اولیه روزی 100 میلیون فوت مکعب گاز تولید می‌کند، انجام دهند.» او در ادامه این سوال را مطرح کرد که با توجه به این دشواری‌ها، چگونه می‌توان از مخازن شیل تولید کرد و خود نیز به آن پاسخ داد: «دو تکنولوژی کلید حل این مشکل هستند: حفر چاه‌های افقی و شکاف هیدرولیکی. چاه‌های افقی از این جهت که می‌توانند در مخزن سطح تماس بسیار بزرگ‌تری را با سازند ایجاد کنند، کمک می‌کنند با افت فشار بسیار کمتر، ذخیره بیشتری را برداشت کنید. مزیت دیگر چاه‌های افقی این است که ردپای صنعت نفت و گاز را در زمین‌ها کاهش می‌دهند. برای ایجاد شکاف هیدرولیکی در سازندهای بسیار فشرده، چاه‌های افقی با طول بسیار زیاد را قسمت می‌کنند و هر قسمت را جداگانه مورد عملیات قرار می‌دهند. آب، ماسه و یکسری مواد شیمیایی با فشار بسیار بالاتر از فشار سازند، تزریق می‌شود. این کار کمک می‌کند سطح بسیار زیادی در اختیار تولید قرار بگیرد.» شهاب گرامی در پایان به وجود ذخایری از این دست در استان لرستان  اشاره کرد که طرح‌های پژوهشی و تحقیقاتی در این‌باره در دست انجام است.

بازگشت خانم مترجم
بنفشه کینوش، استاد دانشگاه سانفرانسیسکو آمریکا، سخنران بعدی بود که به گفته خود، بعد از 10 سال در ایران حضور پیدا می‌کرد. برخلاف این مدت نسبتاً طولانی دوری از وطن، کینوش ارتباط مداومی با ایران داشته و از قضا شیوه این ارتباط باعث شده است چهره و نامش اواسط سال گذشته به طور گسترده در رسانه‌ها مطرح شود: او از زمان ریاست‌جمهوری خاتمی تاکنون، مسوولیت ترجمه سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های روسای جمهوری را در آمریکا بر عهده داشته است. کینوش سخنان خود را با پاسخی نه‌چندان صریح به دو سوال عباس ملکی آغاز کرد؛ درباره تهاتر نفتی با روسیه گفت به نظر او سیاست ایران با روسیه «متوازن» و «متعادل» باید باشد و در پاسخ به سیاست بهینه ایران در زمینه تولید نفت، این پرسش را مطرح کرد که چه دلیل رقابتی برای ما وجود دارد که حداکثر تولید داشته باشیم؟ استاد دانشگاه سانفرانسیسکو در ادامه به بحث سیاست‌های داخلی، منطقه‌ای و جهانی اشاره کرد: «در سطح داخلی برای ایران نقطه آغازین این است که نگاه مجددی به یکسری دیدگاه‌هایی داشته باشیم که از سال‌ها قبل آنها را مطرح کرده‌ایم. بی‌شک ایران در منطقه پرتنشی قرار دارد و تهدیدهای متعددی برای ایران وجود دارد. گاهی این تهدیدها واقعی هستند و گاهی استنباط ما از تهدید هستند. گاهی استنباط یک کشور از تهدید می‌تواند به یک تهدید واقعی تبدیل شود. در سطح وسیع‌تر ایران باید یک تمایزی بین سیاست خارجی و خواسته‌های ایدئولوژیک و آرمان‌گرایی خود قائل شود. چرا که گاهی اوقات وقتی کشوری ضعیف باشد، خطوط بین ایدئولوژی و آرمان‌گرایی و اصل روابط خارجی با هم ادغام می‌شود. بی‌شک ایدئولوژی در سیاست خارجی هر کشوری حتی کشورهای غربی هم تا حد گسترده‌ای وجود دارد. چالش اصلی این است که وقتی آن را می‌بینیم، بدانیم کدام ایدئولوژی است و کدام هدف سیاست خارجی. اطراف ما کشورهای عربی هستند و ما ممکن است دید خاصی به کشورهای عربی داشته باشیم. دوست داریم تا حدی توانایی آنها را دست‌کم بگیریم.» کینوش از لزوم توجه به عراق و عربستان و همچنین سرمایه‌گذاری بسیار زیاد عربستان سعودی در بخش انرژی نیز گفت و اعلام کرد ایران و عراق در این زمینه توانایی رقابت با عربستان را ندارند.
 
نفت نعمت است، نه نقمت
سید مهدی حسینی، رئیس‌ کمیته بازنگری قراردادهای نفتی، از نقش قراردادهای بیع متقابل در توسعه کشور گفت که باوجود نقش حدود 20‌درصدی محصولات تولیدی از قراردادهای بیع متقابل در تولید ناخالص داخلی، این قراردادها در فضای کنونی مناسب نیستند. او در ادامه به مقوله توسعه مبتنی بر نفت پرداخت: «هیچ کشوری نیست که مزیت‌های نسبی خود را فراموش کند و بگوید اینها نقمت است. خداوند به ما نعمت نفت و گاز را داده است. اینها مزیت نسبی کشور ماست و ما باید حداکثر استفاده را از این مزیت نسبی بکنیم. عده‌ای گفتند نفت یک ثروت بین‌نسلی است و بگذاریم زیر زمین بماند. چه تضمینی وجود دارد که 10 سال بعد یک تکنولوژی دیگری نباشد و نوعی از انرژی‌های دیگری به وجود نیاید و این نفت زیر زمین به درد بخورد.» حسینی در ادامه تعبیر خود از اقتصاد بدون نفت را این‌گونه بیان کرد: «نفت را استخراج می‌کنیم، اقتصادمان را با آن رشد می‌دهیم و این اقتصاد آنقدر بزرگ می‌شود که این نفت در آن کوچک خواهد بود.» رئیس‌ کمیته بازنگری قراردادهای نفتی به نقل‌قولی از رئیس‌‌جمهور پرداخت که بر اساس آن، ظرفیت‌سازی حتی اگر منجر به تولید نشود باز هم قدرت خواهد بود. به گفته قائم‌مقام اسبق شرکت ملی نفت، برخی کشورها با ذخایر کمتر از ایران، در بازار صادرات گاز سهم زیادی دارند و این در حالی است که تراز ایران منفی است. حسینی از لزوم ظرفیت‌سازی حدود سه میلیون‌بشکه‌ای و رسیدن به ظرفیت شش تا هفت میلیون بشکه در تولید نفت نیز سخن به میان آورد؛ ایده‌ای که هرچند به لحاظ استراتژیک و سیاسی قابل دفاع به نظر می‌رسد، احتمالاً در میان همکاران حسینی در بخش نفت، منتقدانی خواهد داشت.
 
عبارت اشتباهِ «خاورمیانه»
نرسی قربان که در موسسه مطالعات دریای خزر، همکار عباس ملکی به شمار می‌رود، سخنان خود را با نقد کلمه «خاورمیانه» شروع کرد: «کلمه خاورمیانه به نظر من غلط است و از اول هم غلط بوده است. یک عده در غرب اروپا موقعیت جغرافیایی جاهای مختلف دنیا را بر مبنای جایی که خودشان بودند، تعیین کردند. آوردن اسم خاورمیانه برای بیش از دو تا سه درصد دنیا صادق نیست. چون خاورمیانه یعنی بخشی که طرف شرق است و از پاکستان تا ژاپن، بیش از دو میلیارد نفر هستند که خاورمیانه در غرب آنهاست.» به گفته قربان، ذخایر گاز غرب آسیا 81 تریلیون مترمکعب معادل بیش از 40 درصد ذخایر گاز جهان است و با احتساب ذخایر روسیه و ترکمنستان، بیش از 70 درصد گاز دنیا در این منطقه خواهد بود. نکته اینجاست که نسبت به جمعیت، این منطقه از ذخایر قابل‌توجهی برخوردار است: «کل جمعیت غرب آسیا حدود 33/4 درصد جمعیت جهان است، ولی ذخایر نفت 11 برابر و ذخایر گاز 10 برابر این رقم است.» مهم‌ترین چالش‌های غرب آسیا از دید این اقتصاددان، بهار عربی و تولید نفت و گاز شیل و در نتیجه جدا شدن رابطه قیمت‌های گاز و نفت و مهم‌ترین نقاط قوت، وجود نیروی کار تحصیل‌کرده فراوان و شکل‌گیری بخش خصوصی است. زمانی که بحث به راه‌حل می‌رسد، نرسی قربان نخستین اقدام را «حل مساله هسته‌ای با 1+5 و برداشته شدن تحریم‌ها» می‌داند. به گفته او، تحریم‌ها به ضرر هر دو طرف است. بهینه‌سازی مصرف انرژی، مساله یارانه‌ها، قیمت‌گذاری گاز و جذب سرمایه از دیگر راه‌حل‌های مورد توجه اوست. همچون فشارکی و شمس‌اردکانی، نرسی قربان نیز در مقوله صادرات گاز به اروپا تاملی می‌کند: «اکنون تراز گاز اروپا تکمیل است. تنها حدود 20 درصد ترمینال‌های انرژی این قاره کار می‌کنند و 70 تا 80 درصد اضافه ظرفیت وجود دارد. هر زمانی که کمبود به وجود آید، اضافه ظرفیت وجود دارد تا از ال‌ان‌جی جبران شود.» به گفته او، افت شدید تولید از منابع گازی انگلستان و نروژ تنها اتفاق سال‌های پیش‌رو به شمار می‌رود که جایگزین آن هم مشخص است. نتیجه‌گیری مدیر تحقیقات موسسه مطالعات دریای خزر از امکان صادرات گاز به اروپا با توجه به قیمت‌های فعلی، نسبتاً روشن است: «با این قیمت‌های 12 تا 14 که اکنون صحبت از آن است، اصلاً جایی در اروپا برای گاز نخواهیم داشت.»
 
امکان مبادله 10 هزارمگاواتی برق
هوشنگ فلاحتیان، معاون وزیر نیرو در امور برق و انرژی، در بدو امر از یک آمار نگران‌کننده گفت که در 35 سال گذشته بی‌سابقه بوده است: افزایش 13‌درصدی مصرف برق. او این رشد مصرف را یک چالش برای کشور دانست و سپس به مبادلات برق با کشورهای منطقه پرداخت: «در حال حاضر، شبکه برق ایران با تمام کشورهایی که با ایران مرز زمینی دارند، متصل است. پاکستان، افغانستان، عراق، ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان با ما مبادله برق دارند. از ارمنستان برق وارد می‌کنیم و به بقیه کشورها صادر می‌کنیم. در سال گذشته، عملکرد صادرات برق با رشد جهشی به 7/11 میلیارد کیلووات ساعت رسید و واردات برق حدود 7/3 میلیارد کیلووات ساعت بود. به عبارت دیگر، تراز حدود هشت میلیارد کیلووات ساعت مثبت بود.» فلاحتیان از مطالعات اولیه و هماهنگی در زمینه اتصال به شبکه برق امارات خبر داد که در صورت انجام، ظرفیت مبادله 1500 مگاوات برق با کشور امارات به وجود می‌آید و از امکان مبادله 10 هزارمگاواتی با کل کشورهای همسایه خبر داد. معاون وزیر نیرو، یکی از چالش‌های صادرات برق را نرخ سوخت می‌داند: «برای تولید یک کیلووات‌ساعت برق، حدود 300 گرم سوخت یا 3/0 مترمکعب گاز باید مصرف کنیم. اگر برق تولیدی با کمک مازوت و گاوزئیل را صادر کنیم، مطلقاً اقتصادی نیست.» به گفته فلاحتیان، قیمت برق در کشورهای همسایه بیش از 10 تا 11 سِنت نیست و این در حالی است که قیمت تمام‌شده با مصرف سوخت، بیش از این است و حتی اگر برای تولید برق از گاز به قیمت جهانی استفاده شود، باز هم غیراقتصادی خواهد بود. او نهایتاً راه‌حل را تعیین قیمت گاز به میزان حدود 13 سنت و به طور کلی کمتر از 15 سنت می‌داند.
 
چالش‌ها و روش‌های تامین مالی
حامد قدوسی، استادیار اقتصاد مالی انستیتو فناوری استیونس، در ابتدای سخنان خود اعلام کرد از منظر اقتصاد مالی به مساله نگاه می‌کند. او به نقل از گزارش سرمایه‌گذاری انرژی آژانس بین‌المللی انرژی گفت خاورمیانه در فاصله 20 سال آینده بیش از 3 هزار میلیارد دلار سرمایه در بخش انرژی نیاز دارد. قدوسی پس از اشاره به روش‌های عمده تامین مالی در ایران، به محدودیت‌ها پرداخت: «در داخل،‌ ما سقف تشکیل سرمایه از منابع داخلی را داریم. پارسال سقف تشکیل سرمایه در داخل حدود 160 میلیارد دلار بوده است که این باید بین ده‌ها بخش مختلف توزیع شود. محدودیت دوم این است که اگر اوراق ریالی منتشر کنیم، هنوز بخش مهمی از تجهیزات بخش نفت باید ارزی وارد شود. اقتصاد کلان کشور ما به قیمت نفت وصل است و چرخه‌های تجاری با نفت بالا و پایین می‌روند و نرخ دلاری که دولت تعیین می‌کند به نفت وصل است. ما سرمایه‌گذار داخلی را تشویق می‌کنیم روی قیمت خروجی پروژه‌ها سرمایه‌گذاری کند و اینها با ریسک‌های اقتصاد کلان همسو است. در تئوری اقتصاد مالی، اگر افراد روی دارایی سرمایه‌گذاری کنند که همبستگی بالایی با اقتصاد کلان داشته باشد، پاداشی که برای ریسک نیاز دارند بالاست. یک مشکل اداری و نه اقتصادی دیگر، این است که بانک مرکزی ما سیاستی دارد که نرخ بهره اوراق مشارکت را به شدت کنترل می‌کند. شما به سختی می‌توانید اوراق مشارکت با درجه بازده‌های مختلف منتشر کنید. این یکی از گرفتاری‌هایی است که وزارت نفت و بانک مرکزی داشته‌اند. تا آزادسازی نشود، این مشکل را خواهیم داشت که جذابیت اوراق را کم می‌کند. یک مشکل مهم و قابل رفع دیگر این است که ما بازار ثانویه نداریم یا خیلی ضعیف است. شما به‌عنوان سرمایه‌گذار می‌خواهید وقتی وارد پروژه شدید هر موقع خواستید، اوراق‌تان را به قیمت بازار مبادله کنید و بیایید بیرون. وقتی اوراق ثانویه نباشد، مجبورید تا انتهای پروژه آن را قفل کنید. این را این‌طور حل کردند که بانک‌های ضامن را مجبور می‌کنند در هر زمان که خریدار بخواهد، اوراق را بازپس بگیرند و این حجم سرمایه‌ای را که بانک باید قفل کند، افزایش می‌دهد. بازار ثانویه می‌تواند این بار را از دوش بانک و ضامن بردارد و به خود بازار منتقل بکند. محدودیت دیگر که قانونی به شمار می‌رود، این است که وقتی شما روی پروژه‌هايی از این دست اوراق قرضه منتشر می‌کنید، برای اینکه به خریدار انگیزه بدهید که در منافع بالادست پروژه شریک شود، معمولاً اوراق قرضه را قابل تبدیل می‌کنید. یعنی می‌گویید تحت این قیمت بعداً می‌توان در سهام شرکت شریک شد. در بالادست این مشکل را داریم که محدودیت‌های مالکیتی دست‌مان را می‌بندد. در پایین‌دست خوشبختانه این مشکل را نداریم. موضوع دیگر اینکه ریسک قیمت مواد خروجی پروژه‌ها را داریم و باید عاملی باشد که حاضر به خریداری ریسک و تضمین جریان نقدی هموار باشد. این نقش متاسفانه برای بانک‌های ما تعریف نشده است و صرفاً اعتباردهنده هستند. وقتی این نهاد نباشد، ریسک در اقتصاد می‌ماند و عامل‌ها مجبورند خودشان ریسک را تحمل کنند که هم ریسک قیمت مواد و هم ریسک نکول پروژه‌هاست. بالادست این نگرانی را ندارد ولی پایین‌دست می‌تواند ریسک نکول داشته باشد. برای کم کردن این ریسک، ابزارهای تاخت ریسک نکول یا CDS نیاز داریم که نداریم.» قدوسی در نهایت، ایجاد صندوقی مرکب از پروژه‌های مختلف و انتشار اوراق روی آنها را یکی از راه‌حل‌ها می‌داند. انتشار اوراق در سطوح ریسک مختلف و از جمله اوراق بدون ریسک ریالی و ارزی، راه‌حل دیگر او برای مشکل ریسک پروژه‌هاست.
 
اوپک کارتل نیست
جواد صالحی‌اصفهانی، استاد اقتصاد دانشگاه پلی‌تکنیک ویرجینیا، رابطه دیرینی با نفت دارد. او در مصاحبه‌ای، انتخاب اول خود را در سال‌های جوانی برای ورود به دانشگاه، رشته نفت اعلام کرده است: «آن موقع‌ها حدود 10 سال از ملی شدن نفت گذشته بود و لذا مهندس نفت شدن پرستیژ خیلی بالایی داشت.» البته این انتخاب، به فرجام نرسید و صالحی‌اصفهانی با پذیرش بورس بانک مرکزی، به سمت اقتصاد رفت و در جایگاه یکی از برجسته‌ترین اقتصاددان‌های ایرانی نشست تا از اقتصاد بازار نفت بگوید. صالحی‌اصفهانی در ابتدای سخنانش به نقل خاطره‌ای از حدود دو دهه قبل پرداخت. در آن زمان، او به دعوت موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی در مورد یارانه‌های انرژی سخنرانی کرد و گفت این یارانه‌ها بسیار زیاد و برای ایران مضر هستند. بر اساس روایت صالحی‌اصفهانی، پاسخ او چیزی نبود جز لبخند تمسخر اکثریت جمعیت مبنی بر اینکه «اینها که خارج هستند، از مشکلات مملکت چیزی نمی‌دانند». استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیا، موضوع بحث خود را به ارتباط بین بازار نفت و روابط بین‌المللی اختصاص داد و به طرح این سوال پرداخت که شیر هم مثل نفت حیاتی است، اما چرا هیچ وقت کسی چنان احساسی را که در مورد نفت موجود است در مورد شیر ندارد؟ این اقتصاددان، به سوال خود این‌گونه پاسخ داد:‌ «آن چیزی که برای مساله مرگ و زندگی مهم‌تر است، رقابت در بازار است. اگر یک کالای خیلی حیاتی را از یک بازار رقابتی بخرید، هیچ مشکلی ندارید. اما اگر یک کالایی را که خیلی هم حیاتی نباشد از یک بازار غیررقابتی بخرید، دچار مشکل می‌شوید و اکثراً سیاست از آن زاویه وارد می‌شود.» به عقیده صالحی‌اصفهانی، در یک سطح، بازار و روابط بین‌الملل کار مشابهی را انجام می‌دهند و می‌توانند جانشین هم شوند. این اقتصاددان برجسته، از لزوم «طراحی بازار» در شرایطی که بازارها خودشان توسعه نمی‌یابند، گفت و افزود: «هیچ بازاری الان در دنیا نیست که شکل آن در 300 تا 400 سال گذشته عوض نشده باشد؛ مثلاً بازار کار یا سرمایه. تمام اینها ابتدا که شروع به کار کردند، خیلی بد عمل می‌کردند. به‌عنوان مثال کسی که کتاب‌های چارلز دیکنز را خوانده با بازار کار انگلستان آشناست. اکثراً بچه‌ها و زندانیان بودند که به کارخانه‌ها می‌رفتند و کار می‌کردند. از آنجا به بعد قوانین زیادی در مورد تعیین ساعت کار، تعطیلات آخر هفته، مرخصی، بیمه بیکاری و بازنشستگی آمده است.» صالحی‌اصفهانی نتیجه طراحی خوب بازار را کاهش مناقشات سیاسی می‌داند و به‌عنوان مثال، از بازار گاز امروز می‌گوید که مشابه بازار نفت 100 سال قبل است و در نتیجه معتقد است درگیری‌های سیاسی سر گاز زیاد خواهد بود. صالحی‌اصفهانی در ادامه به تجربه تاریخی کشورهای نفت‌خیز قبل از دهه 1970 وارد شد؛ دورانی که طی آن کشورهای نفت‌خیز به‌جای نفت، ‌امتیازهای نفتی را می‌فروختند. به نظر صالحی‌اصفهانی، بازار امتیازها بسیار بد عمل می‌کردند و در نتیجه دائماً بین امتیازدهنده و امتیازگیرنده دعوا بود. او گریزی هم به مساله امنیت انرژی زد و گفت: «در بطن مساله امنیت عرضه، توهم کارتل اوپک وجود دارد و به جز این، نمی‌توانید این تئوری را جلو ببرید. متاسفانه این توهم در کشورهای صادرکننده نفت هم هست.» جواد صالحی‌اصفهانی این تئوری را رد کرد و از جمله در رد آن گفت: «چیزی به نام کارتل داوطلبانه وجود ندارد، یعنی شما نمی‌توانید جزو کارتل بشوید و یک پولی هم بابت آن بدهید و هر وقت خواستید بیرون بیایید. بسیاری کشورها می‌توانند عضو اوپک شوند، ولی نمی‌شوند؛‌ برای اینکه می‌دانند فرقی نمی‌کند. برخی کشورها عضو بودند و دیدند خبری نیست و در نتیجه بیرون رفتند.»
 
جغرافیای جدید نفت
شناخته‌شده‌ترین فرد در بین سخنران‌های همایش به لحاظ سیاسی و عالی‌رتبه‌ترین آنها به لحاظ جایگاه دولتی، کسی نبود جز اکبر ترکان، مشاور عالی رئیس‌‌جمهور. او در دهه 80 چند سالی را در معاونت برنامه‌ریزی و نظارت بر منابع هیدروکربوری وزارت نفت گذرانده و از جمله طرح خط لوله پرشین را (که قرار بود گاز ایران را به اروپا برساند) مطرح کرده بود. ترکان از تغییر جغرافیای نفت شروع کرد؛ اینکه پیشتر دو قطب عمده مصرف را برنت و WTI تشکیل می‌دادند و عمده‌ترین عرضه هم توسط اوپک انجام می‌شد اما اکنون هند و چین در بازار، تقاضای بزرگی را خلق کرده‌اند و ظرفیت‌های نفت و گاز آسیای میانه پیدا شده است. ترکان از برنامه چین برای وصل کردن آسیای میانه به صورت یک دالان اختصاصی به خود خبر داد که احداث خط لوله هفت هزار کیلومتری گاز و تلاش برای اتصال کاشاگان در قزاقستان، دو هدف اصلی این کشور به شمار می‌رود و هند در مقابل در تلاش است که نفت به بازارهای رقابتی بیاید. مشاور ارشد رئیس‌‌جمهور، از این دریچه به تشریح برنامه‌های پیش‌رو برای اتصال آسیای میانه به مقاصد جدید مصرف با استفاده از پتانسیل ایران پرداخت: «یکی از اینها خط لوله نکا - جاسک است که برای انتقال یک میلیون بشکه نفت طراحی شده است. با اکتشافات اخیر در ترکمنستان مشخص شد این کشور همپای قطر ذخیره گاز دارد و اگر ذخیره گاز قطر 12 هزار میلیارد مترمکعب است، ذخیره ترکمنستان هم 8/11 هزار میلیارد مترمکعب است. این باید به بازار بیاید و خط لوله سرخس - جاسک طراحی شد. لذا جاسک برای ترانزیت گاز، ترانزیت نفت، احداث انبار نفت، ساخت پالایشگاه نفت، ال‌ان‌جی، پتروشیمی و صنایع انرژی‌بر معنا پیدا کرد و هویتی به نام منطقه انرژی جاسک پیدا کرد.» ترکان در پایان صحبت‌ها از لزوم توسعه غرب آسیا و از جمله کشورهایی مثل عراق و افغانستان به‌عنوان یک الزام سخن گفت: «نمی‌شود در کنار یک افغانستان توسعه‌نیافته خوب زندگی کرد. لذا بخشی از این نفت و گاز باید صرف توسعه منطقه شود. افغانستان از ذخایر سنگ‌آهن بسیار عالی برخوردار است که فقط یکی از معادن آن 8/1 میلیارد تن ذخیره دارد. یک بخشی از این گاز را باید ببریم و در افغانستان فولاد بسازیم. نمی‌شود افغانستان فقیر را رها کرد. در دولت آقای هاشمی‌رفسنجانی وقتی آقای مرندی می‌خواست کودکان را واکسینه کند، برای بودجه‌ای که می‌خواست می‌گفت من باید از کابل واکسیناسیون را شروع کنم. هیچ کس نمی‌گوید باید چیزی را هدیه کرد، ولی باید از این ظرفیت استفاده کرد.» مثال اکبر ترکان در زمینه همبستگی توسعه کشورهای منطقه و نقشی که گاز می‌تواند در استفاده بهتر از ظرفیت‌های کشورهای همسایه داشته باشد، احتمالاً آن چیزی است که می‌توان به‌عنوان خلاصه‌ای یک‌خطی از خروجی عملیاتی بحث و بررسی درباره انرژی غرب آسیا انتظار داشت؛ اینکه بدون اهدای چیزی می‌توان برای استفاده از ظرفیت‌ها پیشگام شد.

منبع: هفته نامه تجارت فردا

 

 

 

تماس با ما

جهت ارتباط با مدیریت، ارسال انتقادات و پیشنهادات و نیز ارسال مقالات و اخبار حوزه سیاست گذاری می توانید با نشانی الکترونیکی زیر تماس حاصل فرمایید .

info@ippra.com

ایپرا تلاش خواهد کرد، در کمترین زمان، به مکاتبات شما پاسخ داده و ترتیب اثر دهد.

درباره ما

 تارنمای «تجزیه و تحلیل سیاست گذاری عمومی» (ایپرا/Ippra) پایگاهی تخصصی است جهت استفاده اساتید، دانشجویان و علاقه مندان حوزه سیاست گذاری عمومی که با هدف توسعه و ترویج گرایشات سیاست گذاری در حوزه فرهنگ، سلامت، علم، صنعت و تجارت فعالیت می کند. در این نشانی اینترنتی می توانید خبرهای سیاست گذاری داخل و خارج از کشور را دنبال و نیز مقالاتی در زمینه بهترین نمونه های سیاست گذاری ایران و سایر نقاط جهان را، مطالعه کنید. ایپرا همچنین، برگزاری دوره های آموزشی و پژوهشی، کلاس ها و مجموعه های کارگاهی مرتبط با این حوزه را برای ادارات، سازمان ها و نهادهای دولتی و خصوصی تضمین می کند.